دربارهی کتاب سفیدی مرگبارانتشارات تندیس منتشر کرد:با مراجعهی جوان روانپریشی به نام بیلی به دفتر کورمورن استرایک، برای تقاضای کمک در زمینهی بازرسی جنایتی که گمان میکند در کودکی شاهدش بوده است، آرامش ذهنی استرایک به هم میریزد. اگرچه بیلی آشکارا مبتلا به بیماری روانی است و نمیتواند جزئیات عینی چندانی را به یاد بیاورد، صمیمیت انکارناپذیری در شخصیتش و ماجرایی که بازگو میکند، وجود دارد. اما پیش از آن که استرایک بتواند پرسشهای بیشتری مطرح کند، بیلی با هراسی ناگهانی پا به فرار میگذارد.استرایک و رابین الاکوت، دستیار سابق و شریک کنونیاش، در تلاش برای کشف حقیقت ماجرای بیلی، راه پر پیچ و خمی را پیش میگیرند که از پسکوچههای لندن میگذرد، تا مخفیگاهی در دل پارلمان پیش میرود و به عمارت زیبا اما شرارتآمیزی در مناطق روستایی میرسد.در مسیر هزارتو وار این بازرسی، زندگی خود استرایک نیز چندان هموار و خالی از دردسر نیست: شهرت نوظهورش در مقام کارآگاه خصوصی، دیگر به او اجازه نمیدهد مثل سابق به فعالیتهای پشت صحنه بپردازد. از سوی دیگر، ارتباطش با دستیار سابقش تیره و تارتر از هر زمان دیگر است. وجود رابین در عرصهی حرفهای برای استرایک بینهایت ارزشمند، اما رابطهی شخصیشان بسیار پیچیده و مستلزم دقت و ملاحظهی بسیار است.این رمان که حماسیترین اثر رابرت گالبریت به شمار میرود، داستان پر رمز و راز جذابی است که بخش هیجانانگیزی از زندگی استرایک و رابین الاکوت را نیز روایت میکند.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
بالاخره این کتاب نزدیک به هزار صفحهای، با زحمت داخل موبایل خواندن، تمام شد. یک کتاب خوب دیگر از مجموعه کورمورن استرایک. جذاب و پر کشش بود. تقریبا تا وسطهای کتاب، از جرم اصلی خبری نیست. سوال اصلی اینجاست که جرمی که باید دنبالش باشند چیست؟ اما از اواسط کتاب به بعد ورق برمیگردد و هیجان بیشتر میشود. در آخر هم که عالی تموم میشود.
یکی از جذابیتهای این مجموعه در کنار معما و زبان خوب، نقش جزییات هست که در آخر با کنار هم قرار گرفتن آنها، راز برای ما فاش میشود. نکته بعدی هم نگاه زنانه نویسنده و توجه به احساسات و افکار شخصیتهاست. این موضوع گاهی اذیت کننده میشود اما تعادل زیبایی در داستان ایجاد میکند. این افکار و احساسات یک انگلیسی در مواجهه با افراد و مقایسهاش با آنچه که ما میاندیشیم برایم جالب است و شباهتهایش جالبتر.