کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب سایه های سوختهانتشارات آرادمان منتشر کرد:خانواده خودش داشت از هم می پاشید. شاید به این خاطر که مادر نتوانسته بود اجزای آن به قدر کافی در کنار هم قرار دهد. سجاد چطور می توانست در میانه این تفرقه و جدایی بماند؟ چطور می توانست به تنهایی و برای خودش به زندگی ادامه دهد؟ایستاد و این حرکت ناگهانی، برادرها را ساکت کرد. سپس گفت: می خواهم از یک زن ژاپنی درخواست ازدواج کنم. می خواهم همسرم باشد. اگر او جواب مثبت بدهد، در دهلی نو ساکن می شویم و همه شما به خانه ما می آیید. اما اگر من جایی نروم،..
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه