کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب هواردز اندانتشارات نو منتشر کرد:«هواردز اِند» نام دگرشدهٔ خانه‌ای است که در عالم واقع نیز وجود دارد؛ تصویر زنده‌ای از زندگانی آغاز قرن بیستم در انگلستان. فاستر ده سال از کودکی تا نوجوانی در این خانه زیست و با رمانش این خانه را به یکی از مشهورترین خانه‌های تاریخ ادبیات تبدیل کرد. خانه‌ای که اختلاف بر سر به ارث بردن آن تلاشی نمادین است برای به تصویر کشیدن آیندهٔ یک کشور.مهارت بی‌نظیر فاستر در کمدی و طنز در هواردز اِند به‌روشنی مشهود است و نیز قدرت بی‌پیرایهٔ سبک او که گهگاه به مرز شعر می‌رسد. بسیاری از منتقدان ادبی این اثر را شاهکار فاستر می‌دانند.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
4بهخوان
این کتاب در یک جمله: آیینه ای از انگلستان 1910 است. کلمه end در انگلیسی علاوه بر معنی فرجام، معنی مکان را نیز می دهد و در واقع فاستر با زیرکی از آن استفاده کرده تا پایان و تباهی خانواده ویلکاکس(صاحبان هواردز اند) را نشان دهد. این کتاب حول محور سه خانواده شکل می گیرد: 1. ویلکاکس ها: آن ها نماد محافظه کاری هستند. کسانی که ثروت خود را نه از ارث، بلکه از تجارت به دست آورده اند. چنین افرادی موتورهای محرکه پیشرفت مادی تمدن هستند. آن ها با رای زنان نیز مخالفند و مردسالار هستند. 2. شلگل ها: آن ها دورگه های آلمانی انگلیسی هستند که بر خلاف ویلکاکس ها نماد شهرنشین و لیبرال هستند. به سوسیالیسم توجه دارند و سرمایه آن ها از ارث است. 3. باست ها از طبقه کارگر هستند و در حالی که لئونارد منشی بیمه است آرزوهایی برای یک زندگی فرهنگی دارد. همسر او تنها برای مدت کوتاهی در رمان ظاهر می شود اما نقش مهمی در یکی از لحظات ملودرام آن ایفا می کند. موضوع اصلی هواردز اند این است که وقتی روابط بین افرادی که نگرش ها و ارزش های فکری و طبقاتی بسیار متفاوتی دارند رشد می کند چه اتفاقی می افتد روابطشان نسبت به یکدیگر ممکن است برای تحمل تفاوت هایشان بین عقاید و روش هایشان برای زندگی مشکل ساز شود آن خانه نمادی عرفانی است از انگلستان از زیبایی شکوه، استواری و نجابتی که به سرعت در حال ویرانی است و سوال چه کسی مالک آینده آن خانه خواهد بود؟ سوالی است که فاستر برای آینده اجتماعی و سیاسی الكلستان مطرح می کند. این توضیح از صفحه اینستاگرام نقد کتاب نقل شده است.
1 ماه پیش
4بهخوان
اولین تجربه م از مطالعه ی کارهای فاستر بود. طبق معمول از مقدمه ی مترجم شروع کردم اما یکم که جلو رفت دیدم داره واو به واو داستان کتاب رو تعریف می کنه! در نتیجه مقدمه رو رها کردم و متن اصلی شروع شد. طول کشید تا با داستان ارتباط بگیرم و بفهمم سبک نویسنده چطوریه. از سه چهار صفحه ی ابتدایی این برداشت رو داشتم که با رمانی از جنس رمان های جین آستین طرف هستم. اما وقتی یکی دو فصل بعدی رو خوندم متوجه شدم که اینطور نیست و کم کم ارتباطم با داستان عمق گرفت و سرعتم هم بیشتر شد. این رمان پر از نماده. هواردزان اسم یک خانه ی روستایی در انگلستانه که وجودش نماد زندگی سنت و ارزش ها و فرهنگ های سنتی انگلیسه که داره با گذر زمان دگرگون میشه. فاستر خودش عاشق موسیقیه. و از موسیقی به عنوان نماد هیجانات و احساسات شعر گونه و فهم های عمیق از زندگی استفاده کرده. کلا کتابیه که راحت خونده میشه اما میشه درش تعمق کرد و لایه های زیرین زیادی داره. ترجمه در کل قشنگ بود و مانع خوندنم نمی شد. اما فقط یک جا در همون اوایل کتاب، جایی که زن و مردی انگلیسی در یک ماشین دارن به سمت عمارت روستایی میرن و سر موضوعی بحث میکنن و فاستر تو رو با توصیف فضا در داستان محو کرده و تو احساس می کنی در جاده ای قدیمی که دو طرفش سرسبز داره پیش میری و کم کم سایه ی یک عمارت قدیمی داره اون دورها هویدا میشه... دقیقا همینجاست که مترجم تصمیم گرفته بحث این زن و مرد رو اینطوری توصیف کنه: بدین سان بازی حیدری - نعمتی در آوردند. و تو رو با مغز از اون فضا پرت می کنه بیرون ! من اولش فکر کردم اشتباه خوندم! برگشتم و دوباره و سه باره پاراکراف رو خوندم و دیدم نه... همینه... و نفهمیدم یعنی چی ... چون نه تنها نمی دونم نعمتی و حیدری کی هستن، بلکه نمیدونم این بازی مربوط به چه ورزشیه! و متاسفانه این کج سلیقگی در ابتدای رمان من رو تا انتها به ترجمه بدبین کرد و همش کمین کرده بودم تا بازم از این دست مثال ها ببینم که ندیدم! ولی مقداری از لذت مطالعه رو ازم گرفت. در نهایت اینکه لطفا توضیح پشت جلد کتاب رو نخونید. چون نیمه ی اول کتاب رو کاملا لو میده و نیمه ی دوم کتاب رو ۱۸۰ درجه متفاوت توصیف میکنه. یعنی باعث میشه شما مدام انتظار چیزی رو داشته باشید که هیچ وقت اتفاق نمی افته.
2 ماه پیش
3بهخوان
قسمت هایی از کتاب برای من یادآور رمان های جین آستین بود هر چند اساس داستان متفاوت با آن هاست...مثلا علاقه ی بین اعضای خانواده به خصوص دو خواهر، تفاوت طبقات اجتماعی و تفاوت مشهود فرهنگی ، علاقه به شعر و کتاب و موسیقی و مفهوم خانه و... که حتما ریشه در فرهنگ مشترکشان دارد.