دربارهی کتاب صمیمی تر به من از سایه امانتشارات انگیزه مهر منتشر کرد:
با ورود به خیابان متین را کنار ماشین دید. باز هم بغض به گلویش فشار آورد.
و اشک، راهی برای خروج یافت. اجازه نداد سیلاب شود و بغضش را قورت داد
متین با کت و شلوار نوک مدادی شیک و کراوات، برازنده و جذاب در ماشین را
برایش باز کرد. آرزو کرد کاش واقعا برادرش بود تا میتوانست تنگ در آغوشش
بگیرد و صورت مهربانش را ببوسد. اما دیگر سالها بود که او را به برادری
نمیشناخت و قبول نئاشت. درست از وقتی که از بیهوشی چشم باز کرده و او را
بالای سرش دیده بود ...
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه