کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب حضورانتشارات نگاه منتشر کرد:اتاق در سکوت فرو رفت. اوفلاهرتی در این موقع بود که حرف زد. آهسته گفت: «فکر می کنم من کاندیدایی داشته باشم. شانسی گاردینر چطور است؟» چشم ها همه به طرف مردی که روی نیمکت نشسته بود و داشته قهوه اش را می خورد، برگشت . . .
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه