کتاب|

عمومی|

داستان|

آمریکا

درباره‌ی کتاب تیره‌بختان جامعهانتشارات نگاه منتشر کرد:جك، مرد ثروتمند آمریكایی تصمیم گرفته بود، به منطقة ایست‌لند لندن برود. هیچ‌كس به علت غیرعادی بودن محله، راه را به او نشان نمی‌داد. حتی شركت اوتوماس كوك و پسران كه كارشان راهنمایی، راه‌یابی و كمك به مسافران در سراسر جهان بود، حاضر به همكاری با او نشدند. سرانجام جك توانست به كمك كارآگاهی و با شرح دادن حقایق دربارة خود و طرح‌هایش مسیر را بیابد. او بعد از گذشتن از خیابان‌های لندن و دیدن چهرة فقر و فلاكت بار فقرنشین‌ها به فروشگاه لباس فروشی كهنه رفت و چند دست لباس كهنه و پاره خرید. به محض ورود به ایست‌لند هیچ‌گونه اثری از فرومایگی و فخرفروشی در رفتار مردم مشاهده نشد و به جای قربان به او برادر می‌گفتند. او به سرعت از دنیای ثروتمندان بیرون آمد و خود نیز جزء تیره‌بختان جامعه و یكی از ولگردهای ایست‌اند لندن شد.‌
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
3 ماه پیش
3بهخوان
جک لندن در بخشی از کتاب گزارشی از انگلستان ارائه میدهد.راوی کتاب به بازدید از منطقه‌ی فقیر نشین لندن علاقه مند است. او مرد آمریکایی متمولی است که برای شناخت جامعه فقیر لندن با لباس مبدل خود را به محله آنها می‌رساند و کمی از زندگی دردناک آنها را تجربه می‌کند. درد و بیماری ، عدم رعایت بهداشت، فقر شدید و گرسنگی، تحقیر و توهین ، فقر فرهنگی و عدم آگاهی، از جمله مواردی است که او در میان آن مردم بینوا پیدا می‌کند. در این بخش زندگی افرادی که راوی با آنها دمخور بوده است هرکدام تحت عناوینی جداگانه ذکر گردیده است. انتهای کتاب 4 داستان جذاب کوتاه از جک لندن آمده است که ربطی به بخش اول ندارد. داستانهای درست کردن آتش ، بی آبرو و قانون زندگی درباره مردانی است که در سرمای شدید گرفتار شده‌اند یا اسیر قبایل بومی و حیوانات وحشی هستند. و داستان عقل پورپورتوک ؛ درباره دختری سرخ پوست به نام السو است که در کمالات و سواد و هنر بی نظیر بود و همراه با پدر خوش گذرانش زندگی می‌کرد. پدر زندگی بی بند و باری داشت و زیر بار مبلغ هنگفتی قرض بود که از یک نزول خوار گرفته بود . بعد از مرگ پدر ، مرد نزول خوار از دختر درخواست ازدواج می‌کند و او جواب رد می‌دهد و.... این اثر به جهت شناختن دقیق و جزیی از جامعه ای که خود را متمدن می داند ( انگلیس) برای مخاطب بسیار آموزنده است. بریتانیا در اوایل قرن بیستم که این اثر چاپ شده است، بزرگترین و ثروتمندترین امپراتوری جهان بود . اما تبعه انگلیس و ملوانانی که سالها در ماموریتهای استعماری انگلیس به دولتشان خدمت کرده بودند در وضعیتی بسیار اسفبار به سر می برند. توده‌ی مردم از طبیعی ترین حقوق خود محرومند . فقر و نداری و گرسنگی و عدم بهداشت در پایتخت انگلیس بیداد می‌کند. ثروتمندان هر روز به ثروت خود اضافه می‌کنند و فقیران روز به روز بی چیزتر می‌شوند و با اوضاعی رقت انگیز از دنیا می‌روند. جک لندن به سبب عقاید سوسیالیستی خود نسبت به نظام امپریالیستی انگلیس انتقادات فراوانی دارد و حکومت را مسئول تحقیر و عقب نگه داشتن مردم فقیر می‌داند. زیرا به عمد از توضیع عادلانه ثروت جلوگیری می‌کند و نمی‌گذارد عدالت اجتماعی بر قرار شود و وظایف خود را نسبت به توده‌ی مردم انجام نمی‌دهد و تنها خود را مسئول حفظ منافع طبقه‌ی ثروتمد می‌داند. همچنین در داستانهای انتهای کتاب نیز طبیعت سرد و خشن آمریکای شمای و روسیه( سیبری) و شرایط زندگی در آنجا برای مخاطب شرح داده می‌شود که تازگی دارد و بر دانش آنها می‌افزاید. نکته منفی کتاب توصیف و شرح حوادث وحشتناکی است که در جامعه فقیر مردم روی می دهد. ظلم و نابرابری نسبت به کودکان و سو استفاده از آنها برای مشاغل سخت همچنین گرسنگی های طولانی مدت و مصائب دیگر روح خواننده را کدر می‌کند و سبب ترویج نا امیدی از زندگی می‌شود( با اینکه این بخش آثار مثبتی هم به دنبال دارد مثل درک پوچی نظام سرمایه سالار غرب و یافتن نگاه واقع بینانه نسبت به زرق و برق جامعه آنها) کتاب در قسمت گزارش زندگی در لندن و چند داستان پایانی مناسب مخاطب بزرگسال است https://eitaa.com/vazhband
1 سال پیش
4بهخوان
یه تحقیق جامعه شناختی از لندن
3 ماه پیش
5بهخوان
جک لندن همیشه ادبیات عالی دارد
کتاب های دیگر جک لندنمشاهده همه