کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب برج (پالتویی)انتشارات وال منتشر کرد:«بدون تردید، کم‌تر رمانی یافت می‌شود که از خواننده درک والایی بطلبد و بتواند مانند «برج»، مدت مدیدی در لیست پرفروش‌ترین کتاب سال در انگلستان و امریکا باقی بماند. هیچ اثر ادبی دیگری مانند این کتاب نقدبرانگیز نبوده و در تجزیه و تحلیل آن تنوع و تناقض وجود نداشته است.»ــ ب. س. اولدسی«در نوشتن این رمان سادگی ظاهری آن چون ماسکی قدرت شگفت‌انگیز ساختار را مستتر می‌سازد. «برج» تراژدی عالی و کم‌نظیری است بر مبنای مضمونی که امیل زولا بارها کوشید تا بدان دست یابد... یک شاهکار ادبی.»ــ ربکا وِست مقام ادبی ویلیام گُلدینگ در نسل خود تقریباً بی‌مانند است. سبک خاص او را نمی‌توان در هیچ مکتب ادبی گنجاند. گرچه فقط فضای یکی از آثار گُلدینگ ــ «سقوط آزاد» ــ فضای معاصر و مرسوم است و دو رمان «سالار مگس‌ها» و «پینچر مارتین» تقریباً خارج از زمانند، با این‌همه آثار او ریشه در سرگشتگی و اندوه و اضطراب و اندیشه‌های عصر حاضر دارد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
7 ماه پیش
4بهخوان
توصیه می‌کنم قبل از شروع به مطالعه برج، عبارت «معماری گوتیک» رو در گوگل سرچ کنید تا چشمتون با تصاویر کلیساهای قرون وسطی آشنا باشد؛ چون در واقع شخصیت اصلی رمان برج یک چنین ساختمانیه! تا اواسط کتاب، به نظرم شبیه مانیفست ادبیِ مدرنیته می‌اومد، همون تقابل علم و دین و اینها. از یک جاهایی به بعد، نویسنده به درستی از مسیر بیانیه‌نویسی خارج می‌شه و در نهایت، شما یک «داستان» خوندین، نه شعار و مانیفست. و این چیزیه که به عنوان مخاطب ادبیات دنبالشم، سوای هر موضوعی که هر کتابی می‌خواد داشته باشه. البته که وزن نمادگراییِ کتاب و همینطور پیشینه تاریخ و ادبیات دینی‌ش (غربی) بالاست. یک مقداری یادآورِ مرشد و مارگریتا (البته نه اصلا به اون غلظت. صرفا از جهت نوع پیشینه).