کتاب|

عمومی|

داستان|

روس

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
3بهخوان
«خاطرات خانه اموات» روایتی است از داستان یک نجیب زاده زندانی در میان انبوهی از افرادی که غالباً به دلیل جرم های کیفری به زندان افتاده اند که محیط رخوت زده مملوء از تنش ها و سایش های شخصیتی که مخصوص نوشته های داستایفوسکی است را مجددا تداعی می کند. داستان مشخصاً متاثر از سرنوشتی که برای خود داستایوفسکی پیش آمده است و از تجربه درونی اش از سیبیر نشأت می گیرد؛ جایی که آدم ها «نام» خویش را معاوضه می کنند و می خرند و در آرزوی فراری به سر می برند ولی شکست می خورند، به همدیگر رشک می ورزند و به دنبال انتقال پیش می روند. طعنه و کنایه های متن به سرزندگی همه متن های داستایوفسکی هنوز هم پابرجاست هرچند که شاید سنگینی تجربه شخصی امکان فاصله گیری و پرداختن به برخی از ظرایف را خصوصاً در بخش های انتهایی کتاب رقیق کرده است. به هر حال نمی توان از غنی خواندن متن کوتاه آمد. فیگور شخصیتی دلزده زندانی امروز در میان انبوهی از افرادی که حالا، در پوشش قانون یا تحت لوای قدرت، به نحوی مناسباتشان شکل گرفته که یا از تو متنفرند یا تو را لایق ناسزا هم نمی دانند، در جامعه امروزی هنوز هم زنده و کاراست؛ چیزی که بعد از خواندن این رمان قابل فهم تر شد و متوجه می کند که چرا مثلا فرار از زندان شاوشن اینقدر جذاب و دل انگیز است؛ هرچند فیلم تماماً تداعی کننده امید است و این رمان، تداعی کننده خفت. »خاطرات خانه اموات» روایت مردی است که به تمام معنا بورژواست؛ نه تمنای دگرگونی جهان را دارد آنچنان که راسکولنیکف به دنبال آن بود و نه صفای درونی پرنس میشکین را. او به تمام معنا دل نگران خودش است و از دیگران می ترسد نه آنچنان که مرد زیرزمینی از آنان متنفر بود. این زندگی دوستی و آزادی ای که در نهایت از آن دم می زند، یا حیوان دوستی مفرط را هم می توان به نحو رادیکال، نقدی اساسی بر زندگی جدید قلمداد کرد یا که کاملاً ضد آن، مشروعیت بخشی به چیزی از سخن اصالت زندگی دم زد. شاید بیش از همه بتوان آن را با آلیوشا مقایسه کرد. به هر حال شخصیت الکساندر پطرووچ کمتر از آن چیزی بود که بتوان با او احساس همدلی کرد.
1 سال پیش
4بهخوان
به توصیه ی عزیزی، این کتاب همدم روزهای سخت آموزشی در دوران خدمت سربازی ام بوده و رنج و تحقیر آن روزها را بسیار بر من هموار کرد. روایتی سخت و تکان دهنده از روزهای تبعید و زندان در سیبری
1 سال پیش
3بهخوان
با همه ی احترامم به داستایوفسکی بزرگ،اثر درست مثل‌اسم کتاب‌مجموعه خاطره ایست که جنبه ی توصیفی‌محض دارد.شاید محتوای درونش برای کسانی که مشتاق‌به‌آگاه‌شدن از درون زندان ها‌ هستندجالب باشد اما برای من جز خستگی و ملال چیزی نداشت.
1 سال پیش
3بهخوان
خاطرات خانه‌ی اموات همون‌طور که از اسمش مشخصه «داستان» نیست و خاطرات بر پایه‌ی حقیقت ولی در نقشی داستانی هست. خاطرات واقعی نویسنده از سالهای زندانش اما از زبان شخصی غیرواقعی که ده سال به زندان محکوم شده، زندانی در سیبری. در طول این کتاب در مورد شرایط زندان و زندانی ها، نحوه‌ی حمام کردن، نوع غذا و غذا خوردن، بیمار شدن و بیمارستان، نحوه‌ی برخورد زندانی ها با هم، طریقه‌ی برپا کردن جشن کریسمس، مراودات مالی و مطالبی از این قبیل توضیح داده شده و قسمت جالب در کل کتاب جملات و نگاه‌های روانشناسانه‌ی نویسنده هست که مثلا آیا زندانی ها به شرایط خودشون عادت میکنن؟ آیا بعد از مدت زندان به زندگی عادی بر میگردند؟ احوال و اوضاع محکومین هنگام اجرای احکام شلاق، و روابط زندانی ها با هم و یا حتی برخورد زندانی ها با حیوانات.ه