کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب آخرین باشگاه كتابخوانیانتشارات کوله پشتی منتشر کرد:«این کتاب خود کتابی فوق‌العاده است که در‌مورد کتاب‌های فوق‌العاده و پیوندی ماندگار بین یک مادر و پسرش نوشته شده است. بعد از اینکه آخرین صفحه از این کتاب را می‌خوانید، داستان آن تا مدت‌ها در ذهنتان می‌ماند، مثل تمام کتاب‌هایی که نویسنده از آنها اسم می‌برد.»- میچ آلبومماری‌آن شوالبی معلم مشهوری بود که در دوران حیات خود مناصب ارزشمندی مانند مدیر پذیرش هاروارد و مدیر مشاورۀ آموزشی کالج معتبر دالتون را در نیویورک بر عهده داشت. او انتقال دانش به دیگران را وظیفۀ خود می‌دانست و ده سال آخر عمرش را صرف ساختن کتابخانه در افغانستان کرد. داستان این کتاب با فنجانی قهوه شروع می‌شود که از دستگاهی در اتاق انتظار مرکز سرطان مموریال الوان کترینگ گرفته‌اند و موقع نوشیدن آن، ویل اتفاقی از مادرش می‌پرسد که مشغول خواندن چه کتابی است. بحث میان مادر و پسر با همین پرسش گل می‌کند و بعد از مدتی به رسمی آیینی تبدیل می‌شود. توافق می‌کنند ‌چند‌ وقت ‌یک‌بار، یکی از آنها کتابی را انتخاب کند و هر دو بخوانند و در مواقعی که ماری‌آن منتظر جلسۀ شیمی‌ درمانی است، بنشینند و در‌موردش با هم صحبت کنند. کتاب‌هایی که می‌خوانند هر بار انتخاب یکی از آنهاست و طیف وسیعی دارد، از کلاسیک تا عامه‌پسند، از نقاب رنگین تا دختری با خال کوبی اژدها، از اشک‌های پدرم تا یک کتاب دعای مسیحی به نام قدرت روزانه. طی این بحث‌ها، کتاب‌ها در دل ارتباط بین این دو شخصیت جا پیدا می‌کنند؛ زن برجسته‌ای که زندگی‌اش رو به پایان است و مرد جوانی که در این زمان بیش از هر زمان دیگری به مادرش احساس نزدیکی می‌کند.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
4بهخوان
..خوش تر آن باشد که سر دلبران...گفته آید در حدیث دیگران...کتابهایی باموضوع کتابخوانی واقعا برام محبوب ترین نوع کتابها هستند .تمام حرفهایی که دوست دارم درباره کتاب وکتابخوانی ولذت خواندن بگویم ونمی توانم از زبان دیگران نقل میشه.این کتاب هم جزء همین دسته بود.مرد جوانی به همراه مادرش که درگیر سرطان است ، یک باشگاه کتابخوانی دونفری ایجاد می کنند وباهم در باره کتابهایی که می خوانند حرف می زنند..البته کتاب حواشی وجزییات زیادی درباره مریضی مادر داشت که گاهی خسته کننده میشد ولی در کل دوست داشتم..اما در این دسته لذت بخش ترین ودوست داشتنی ترین کتابی که خوانده ام تولستوی ومبل بنفش است.
1 سال پیش
5بهخوان
این کتاب جادوی نهفته در کتاب ها را فاش میکند...نویسنده کتاب در حین شیمی درمانی مادرش درباره کتاب های مختلف با او گفتگو میکند...حس نزدیکی بیشتر مادری که زندگی اش رو به پایان است و مرد جوانی که از هر زمانی بیشتر حس میکند به مادرش نزدیک شده است...من این کتاب را از مجموعه بوکزیستو هدیه گرفتم😁و بسیار دوستش میدارم