این کتاب باعث شد به این فکر بیوفتم که دیگه سراغ کتابهایی که خیلی ناگهانی توی فضای مجازی ترند میشن نرم! حقیقتاً "به نظر من" ارزش این همه معروف شدن رو نداشت!
و چرا؟ چون:
⭕️ پرشهای زمانی به گذشته "حداقل برای من" خسته کننده و حوصله سر بر بودن و به جز چند قسمت نیاز نبود این همه از خاطرات گذشته نوشته بشه.
⭕️ من دوست داشتم صحنههای قتل حس آدرنالین بیشتری رو در وجودم ایجاد کنن؛ ولی واقعاً اونقدر استرس آور نبودن.
⭕️ پایان داستان خیلییی غیر منطقی بود و به شدت توی ذوق میزد. علاوه بر این، من تریکسی رو قبل از اتمام داستان توی لیست قاتلهای حدسیم نوشته بودم و برام پیشبینی پذیر بود.
⭕️ انگیزهی قتل غیر واقعی به نظر میومد؛ هر حرفی که نانا و تریکسی برای این موضوع که "چرا قتلها رو انجام دادن؟" زدن، باز هم به نظرم دلیل خوبی نبود برای این که یک شبه کل اعضای خانواده رو سلاخی کنن!
و همین. حالا چرا این دو ستاره رو دادم؟ چون:
⬅️ شخصیت نانا رو دوست داشتم و خیلی با عقایدش موافق بودم.
⬅️ حدوداً ۵۰ یا ۶۰ صفحهی آخر داستان، توی بعضی قسمتها، اون استرسی که میخواستم رو بالاخره حس کردم.
⬅️ جملههای قشنگی توی متن داستان نقش بسته بودن و قلم نویسنده اتفاقات رو خوب توصیف میکرد.
و حرف دیگهای ندارم. امیدوارم کسایی که از خوندن این کتاب لذت بردن و دوستش داشتن از دستم ناراحت نشن. =)))
2 ماه پیش
3بهخوان
با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش میشود.
نسخه مدرن و ضعیف تر کتاب ده بچه زنگی آگاتا کریستی.
انتظار داشتم بر اساس واقعیت باشه، نه اینکه آخر داستان موضوعات ماورائی با داستان مخلوط بشه، وقتی که کتاب رو تموم کنید تا ساعات اول شاید روابط و رفتارهای شخصیت ها قابل درک باشه اما هرچی بیشتر در کتاب عمیق شوید، رفتار و کارهای شخصیت ها بیهوده تر و غیر قابل درک تر میشود.
تعلیق های مناسبی داشت و لذت بردم اما پایان داستان چیزی نبود که انتظار داشتم.
6 ماه پیش
1بهخوان
کل کتاب رو میخونی با اون همه توصیف زیادی و اطالهی بیخودِ کلام به امید آخرش، آخرش هم اصلا جالب تموم نمیشه:/
با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش میشود.