کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب اعتقاد بدون تعصب (پالتویی)انتشارات گمان منتشر کرد:فلسفه فقط یک رشته دانشگاهی نیست که در دانشگاه خوانده شود. فلسفه به همه تعلق دارد و همه ی ما از کودکی سوالاتی طرح می کنیم که جنبه ی فلسفی آشکاری دارند. این سوال ها و پاسخ های آن ها (راه زندگی) هرکس را معین می کنند. این مجموعه به مسائلی فلسفی از همین دست می پردازد که همه ی ما به نوعی در زندگی با آن مواجهیم، از سوال های کلی نظیر (معنای زندگی) و (خوشبختی) گرفته تا مسائل جزئی تر نظیر درد، بخشودن، ترس، ملال، حسد، عشق، جاودانگی و... زبان این کتاب ها فنی نیست و همگان می توانند آنها را بخوانند.می توان موضوعی میانه بین نسبی گرایی و بنیادگرایی اتخاذ کرد؛ نه فقط در حوزه ی دین و اخلاق بلکه در حوزه ی سیاست. ایدئولوژی های رادیکال اغلب بنیادگرایانی را می پرورد که می خواهند سلطه ی بدیهی جهان بینی شان را تثبیت کنند. از سوی دیگر نسبی گرایان سیاسی هم می خواهند سیاست را از هر حقیقت اخلاقی جدا کنند. ما نمی توانیم از آزادی ها و حقوق خودمان دم بزنیم اما آن را تا حد آرا یا سلیقه های محض تقلیل دهیم و مثلا بگوییم: (من شکنجه را محکوم می کنم، اما له حق تو برای مخالفت احترام می گذارم.) با همان لحنی که انگار داریم می گوییم: (من موتسارت را ترجیح می دهم اما تو آزادی بتهوون را ترجیح بدهی.) سیاست میانه روی هم از نسبی گرایی و هم از بنیاد گرایی دوری می کند.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
2بهخوان
کتاب به یکی از مهم ترین مسائلی می پردازد که چندی است لاقل ذهن من رو به خودش مشغول کرده؛ یعنی اینکه در ضمن علم به نسبی بودن فرهنگ های مختلف و مشروع شدن آن با روبرویی با مسائل مهاجرین و ...، چگونه می توان برای صیانت از هویت (که شاید مهم ترین مسأله جوامع امروز است) از پایگاهی مطلق سخن به میان آورد. راه حل کتاب اخلاق است؛ راه حلی که مطلقا نمی توانم با آن همدل باشم. فارغ از اینکه اساساً تا چه میزان می توان دستاویز اخلاق شد، فرآیند استدلالی کتاب هم به نظر نامعتبر می رسد: در کتاب به صراحت از حداقلی اخلاقی به عنوان ذاتی بشری سخن به میان آورده می شود که به نظر ناموجه و غیرمعتبر است و بر همین سیاق است که در نهایت لیبرال دموکراسی به عنوان الگویی برای سیاست‌میانه‌روی معرفی شده و از آن دفاع می شود. این سبک از ساده‌سازی مسأله رو شاید بشه به ژانری که کتاب در آن نوشته شده (یعنی مجموعه کتاب های تجربه و هنر زندگی که قصد نزدیک کردن فلسفه به زندگی هرروزه را دارد) تفسیر کرد و در نهایت با تسامح از کنار آن گذشت؛ ولی تعابیری در کتاب هست که با سبک نوشتاری برگر اساساً غیرهم‌خوان می‌نمود: عبارت های کتاب درباب مارکس و اصحاب «هرمنوتیک سوءظن» بیشتر شبیه گزیده‌نویسی ژورنالیستی است که از هیچ عمقی برخوردار نیست. در عین حال نمیشه از نکات مفید ساده سازی مسأله هم غافل شد؛ در حالی که اساساً به نظر می‌رسه مشکل انسان های مقاوم دربرابر تأمل، صرفاً ثقیل بود متن ها نیست.
4 ماه پیش
4بهخوان
برای همه ما که در جامعه ای ایدئولوژی زده زندگی میکنیم از نان شب واجبتر است. این نظر رو خوندم و فکر میکنم کامل ترین نظر ممکنه!
1 سال پیش
2.5بهخوان
پیتر برگر خودش را «شهروند دوگانه» می‌نامد؛ یعنی هم رد پایی در جامعه‌شناسی دارد و هم دستی در الهیات! . ایده اصلی کتاب خوب بود و من هم نکات خوبی یاد گرفتم، اما به نظرم «عنوان» کتاب خیلی جذاب‌تر از «متن» کتاب بود! از معدود آثار نشر گمان که واقعاً به دلم نچسبید...
1 سال پیش
4بهخوان
این سری کتاب های نشر گمان واقعا کتاب های خوبی هستند. راحت میشه خوند و فهمید و البته بابی میشه برای بیشتر خوندن... به نظرم این کتاب و خوندنش برای جامعه ما ، از هر دین و آیینی ، چه مذهبی چه غیر مذهبی میتونه مفید باشه... اسمش روشه... اعتقاد بدون تعصب... بخونید حتما
کتاب های دیگر پیتر برگرمشاهده همه