کتاب|

عمومی|

داستان|

لاتین

درباره‌ی کتاب ژنرال در هزار توی خویشخوزه پالاسیوس این موضوع را به خاطر نداشت. اما هرگز آن شب باشكوه هشتم ماه فوریه هزار و هشتصد و بیست و شش را فراموش نمی‌كرد. زیرا صبح روز بعد یك مراسم استقبال شاهانه در آن شهر از آن‌ها به عمل آورده بودند. ژنرال هم در پاسخ آن همه محبت، جمله‌ای را گفته بود كه از آن به بعد در سر هر میز باده‌نوشی، بدون استثنا تكرار كرده بود كه: دیگر در تمامی گستره عظیم پرو، حتی یك نفر از قشون متجاوز و استعمارگر اسپانیا باقی نمانده است. همان روز استقلال قاره عظیم آمریكای لاتین را مورد تایید قرار داده بود و با جملات خودش اعلام كرده بود كه آن را تبدیل به وسیع‌ترین، غیرعادی‌ترین و شكست‌ناپذیرترین پیمان میان ملت‌ها كه تاكنون جهان به خود ندیده است، خواهد كرد..
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر گابریل گارسیا مارکزمشاهده همه