کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب ژان دوفلورت و دختر چشمهانتشارات چشمه منتشر کرد:آن روز هوا بسیار سرد اما صاف بود. آوای سرخ گلوها از زیر بوته‌های اکلیل کوهی روی تپه‌ها به گوش می‌رسید. علف‌های کوتاه مرتع خرگوش‌ها از شبنم یخ زده بود، اما این غبار سفید تاب تابش خورشید را نداشت و بزودی برچیده می‌شد.-از متن کتاب-
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر مارسل پانیولمشاهده همه