دربارهی کتاب یک رمانک لمپن (جیبی)انتشارات ماهی منتشر کرد:
در آن لحظهها، بیدرنگ به سرم میزد پنجره را رها کنم و بدوم دنبال آینه تا صورت خود را در آن ببینم، صورتی که میدانستم دارد لبخند میزند، نیز میدانستم که به دلم نخواهد نشست، صورتی که از مرگ پدر و مادرم بیرون میجهید، از محلهام که در آن همیشهی خدا روز بود، از خانهی ما چیسته که در آن با سرنوشتم بازی میکردم و با این همه جایی بود که سرنوشتم برای اول بار یکسره به خودم تعلق داشت.
یک رمانک لمپن آخرین رمان روبرتو بولانیو است که در زمان حیاتش منشر شد، داستان عجیب و رازآلود خواهر و برادری که مرگ پدر و مادرشان زندگی آنها را زیر و زبر میکند.
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
به خاطر قیمت و حجم کمش خریدمش، توقع نداشتم شاهکار باشه و نبود.
0 سال پیش
4بهخوان
یک رمانک لمپین
داستانی غرق در وصف خواهر و برادری...
داستان با غم از دست دادن اولیا آغاز میشود با افسردگی شدید پسر، دلسوز بودن دختر ، دوستانی سیاه سیره و ... به سر میرسد.
روبرتو بولانتیو با نوشتن داستانی کوتاه در سبک رئالیسم غمناک تاثیر از دست رفتن پدر و مادر در خانواده را به ترسیم میکشد، برادری که عزت نفس خود را از دست میدهد و خواهری که برای حفاظت خود و برادرش دست به هر کاری میزند، خود را فراموش میکند و از روح و روان، زندگی و نفس خود میگذرد تا شاید بتواند لبخندی ایجاد کند.
داستان بولانیو دغدغههای یک خانم را نشان میدهد که در تنهای بزرگسالی و بلوغ گمشده است و برای نجات خود دست به هر عملی میزند، در این داستان قدرت و شهامت دختر خانواده به زیبایی به تصویر کشیده شده است.
با ورود دو فرد ناشناس به زندگیشان زندگی آنان تغییر عمیقتری مییابد و پایههای زندگی خواهر و برادر را تنها با خود مظلومنگاریهای خود به سستگی میگرایانند، بولانیو به زیبایی تاثیر دوستان را در مواقع افسردگی و غم به تصویر کشیده است که هر دوست چگونه با شخص و خانواده او برخورد میکند، بولانیو معنای خط مشیهای زندگی را به خواننده میآموزد که هر شخص باید جایگاه خود را حفظ کند.
عجیب اینجاست که این داستان از آخرین داستاناای روبرتو بولانیو است!
1 سال پیش
3بهخوان
همونی که باید باشه.
لذت خوندن کتابهای روبرتو
حس غرق شدن توی کتاب رو خواهید داشت