دربارهی کتاب آدمکش شاعرانتشارات خوب منتشر کرد:در بهار 1964 اسمیتی نقشه ای را که ماه ها در سر داشت و دیگر مصمم شده بود عملیاش کند، با دو نوچه ضعیف النفسش در میان گذاشت. گفت: «می خواهم یک نفر را بکشم، می خواهم یک دختر را بکشم.»کتابی که در دست دارید شرح روایی واقعیات تاریخ جنایی آمریکاست. نویسنده در این کتاب سعی داشته با ملموس کردن و روایت جزئیات جنایت رخداده به دست یکی از قاتلان بنام آمریکا، نگاهی دیگر به علل این رخداد و حال وهوای آمریکای آن زمان داشته باشد. این قاتل چارلز اشمیت بود که در تاریخچه قتل های اواخر قرن بیستم آمریکا از او با عنوان «فلوت زن توسان» یاد شده است.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
این روایت، نسبت به روایت قاتل آجری بسیار پرداخت بهتری داشت و شخصیتِ "فلوتزن توسان Pied Piper of Tucson" خوب برای مخاطب باور پذیر بود. توانستم تا حدی فضای اون دوران و این گروههای اجتماعیِ هیپی را درک کنم. البته خب، خشونت و قتلهای این "شاعر قاتل" به هیچ وجه من الوجوه توجیهپذیر نیست؛ اما روایت نویسنده بعضی اوقات بسیار سوگیرانه علیه هیپیها بود.*
ولی خیلی خیلی تلخ بود این روایت، در اوقاتی چند نیز از بیپردگیِ مفرط، روحِ خواننده را عذاب میداد...
قاعدهی تکرار شونده در این دو روایت، سیستم معیوب و اشتباهات بسیار پلیس بود. به نظرم در جلد قبلی، "قاتل آجری"، ویلنِ اصلی ، پلیس، جامعه و سیستمِ قضاییِ آمریکا بود. البته حواسمان باشد که بسیاری از پروندههایی که به سرعت و دقت توسط پلیس حل و فصل میشوند، خوراکی خوب برای روایتهای هیجانانگیز و ژورنالیستی نیستند برای همین امثال این روایتهای تلخ بیشتر فراگیر میشوند.
به نظرم انتخاب اسمِ ترجمه فارسی بسیار بهتر از عنوان انگلیسی بود. البته شاید چون عبارت "فلوتزن توسان" یکی از پروندههای مشهور در تاریخ جنایی ایالات متحده است، برای مخاطب آمریکایی عنوان خوبی باشد، اما ترجمه فارسی و عنوان فارسی را بجا یافتم.
*(هیپیها را در اخبار، سینما و این کتاب شناختهام، نمیدانم دقیقا که بودهاند و دنبال چه بودهاند، اما روایت کتاب را معتدل نیافتم.)