کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب ژنرال دلا روره (نشرنو)انتشارات نو منتشر کرد:ایندرو مونتانللی، روزنامه‌نگار و تاریخ‌نویس ایتالیایی، یکی از روزنامه‌نگاران برجستۀ ایتالیا در تمامی قرن بیستم به‌شمار می‌رود. مونتانللی در اوایل دهۀ 1930 از دانشگاه فلورانس در رشتۀ حقوق فارغ‌التحصیل شد. پایان‌نامۀ او دربارۀ اصلاحات انتخاباتی بود که حزب فاشیست موسولینی به‌راه انداخته بود. پایه و اساس نظریۀ او در این پایان‌نامه این بود که فاشیست‌ها به‌جای هر گونه اصلاحات، کل فرایند انتخابات را از میان برداشته‌اند. اما مونتانللی طی اقامتی کوتاه در شهر گرونوبل (فرانسه) و تحت تأثیر فضای فرهنگی آن دیار، به این نتیجه رسید که به‌جای حقوق، بایستی به کار روزنامه‌نگاری بپردازد.پس از 1935، وقتی موسولینی دستور توقیف «اونیورساله» و سایر مجله‌ها و روزنامه‌های افشاگر را صادر کرد، مونتانللی از فاشیسم رویگردان شد. با شروع جنگ جهانی دوم از جبهه‌های گوناگون با چند روزنامه به همکاری پرداخت. چندی بعد عازم بالکان و یونان شد و از مشارکت نیروهای ایتالیایی در آن جبهه‌ها گزارش‌هایی فرستاد. اینجا بود که وی تصمیم گرفت به پارتیزان‌ها بپیوندد و علیه فاشیست‌ها سلاح برگیرد.مونتانللی در آخرین سال حاکمیت موسولینی در میلان به زندان فاشیست‌ها افتاده بود که با شخصیت اصلی این داستان آشنا شد؛ قالتاقِ کلاهبردارِ قماربازی که نازی‌ها می‌کوشند با استفاده از او در صفوف مبارزان آزادیخواه نفوذ کنند، اما نتیجهٔ دیگری می‌گیرند. کلاهبردار نقش قهرمان نهضت آزادی را چنان خوب بازی می‌کند که ناگهان تصمیم می‌گیرد «کار» را قهرمانانه به پایان برساند مبادا که مفهوم «قهرمان» در میان همقطارانی که قرار است در کنارشان اعدام شود خدشه بردارد؛ مثالی از انسان‌های عادیِ عصر ظلمت که در لحظه‌ای از زندگی تحولی ژرف را تجربه می‌کنند و از زندگیِ خود طرحی غیرمنتظره و غیرعادی می‌آفرینند.روبرتو روسلینی فیلمی را به همین نام بر اساس این رمان ساخت که برندهٔ «شیر طلایی» فستیوال فیلم ونیز شد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
3 ماه پیش
5بهخوان
باسمه 🔰 اینقدر ذوق گفتن از تجربه فوق‌العاده‌ام با این کتاب رو دارم که نمی‌دونم باید از کجا شروع کنم! شاید این بد نباشه: «برای ژنرال؛ مردی که خودش نبود»... در اصل با کتابی مواجه هستیم که جلدش، توضیحاتش و حتی مقدمه مترجم و مولف اصراری بر لو نرفتن قصه ندارن! وقتی همچین چیزی رو در مورد یک کتاب کم حجم دیدم، انتظار غافلگیر شدن نداشتم؛ اما اشتباه می‌کردم.... پس شما هم نگران لو رفتن نباشین... 🔰 داستان، در مورد انسان‌هاست... داستان آدم‌های غیرخاص هست - اگه نخوایم بگیم معمولی - در شرایط خاص... داستان تغییرات کوچیک و ریزی که در نهایت تفاوتی بزرگ نسبت به شروع کار رو رقم می‌زنه... الحق که نویسنده، کار عجیبی کرده... در این حجم، اینهمه انتقال احساس! تازه اصل داستان، واقعی هست و خود نویسنده هم در اون حاضر بوده! اوج این انتقال حس رو توی دو جا دیدم: 🔹نفرت: زمانی که جووانی پول پس‌انداز مدت‌ها عمل پست الگا رو گرفت و سر عیش، به بادش داد... 🔹حماسه: زمانی که ژنرال بعد از شکنجه به سختی در حال بازگشت به سلول هست و اسرا با هر قدمش، بخشی از سرود ملی ایتالیا رو می‌خونن... ✅ کتاب، ترجمه خوب و روانی داره. چاپش خوبیه و حجمش هم کم. این دومین تجربه‌ام از ادبیات ایتالیا بوده که هر دوتاش عالی بودن. جالب نیست که بدون تجربه زیسته یه نویسنده از یه گوشه دیگه دنیا، اینقدر قشنگ حسش نسبت به کشورش رو میشه درک کرد؟ پیشنهاد میدم حتماً کتاب رو بخونین... پ.ن: از این داستان، اقتباس‌های زیادی شده. مشهورترینش «ژنرال دلا روره» ساخت ۱۹۵۹ ایتالیا هست. جالبه بدونین سینمایی «تشریفات» ساخته ۱۳۶۴ ایران هم از این داستان الگو گرفته...
10 ماه پیش
4.5بهخوان
هنوز در بهت و شوکم و در فضای کتاب غوطه‌ور. یه کتاب ۹۶ صفحه‌ای که گرچه جا داشت هزار صفحه باشه و کلی روایت فرعی و فلان و بهمان، اما هیچی کم نداشت. نویسنده یکی از خبرنگارهای خفن ایتالیاست و زبان کتاب هم شبیه یه گزارش تاریخیه، و کمتر رمانه، اما گاهی همین واقعیت چنان ضربه‌هایی به آدم وارد می‌کنه که داستان‌ها باید برن لب کوزه. :) (مثکه روسلینی هم یه فیلم ازش ساخته که البته ندیدم من) به جهان فکر می‌کنم.. به آدم‌ها.. به بلاهایی که سر هم آوردن و آوردیم. به همه اتفاق‌های هولناکی که از اول تاریخ از سر گذروندیم. همه آدم‌های خاکستری‌ای که قهرمان شدن، ولی قدیس نبودن. به فجایعی فکر می‌کنم که مسببش خودمون بودیم.. و البته اتفاق‌های باشکوه… ژنرال دلا روره؛ و انتخاب مشکل‌ترین راه.