کتاب قابل حدس بود، و اگر اهل خوندن کتابهای جنایی باشین، گاف زیاد داشت!
کتابی بود که خوندم تا ببینم اخرش چی میشه و اصلا نیست که معرفی یا توصیهش کنم!
1 ماه پیش
3بهخوان
با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش میشود.
اینکه کتاب از زاویه دید دو جنایتکار پیش میرود جالب است زن و شوهری که زن تمایلات روانی آزار دیگران و کنترل اطرافیانش را دارد و شوهری که آماده است در قالب یک رابطه که فکر می کند حس دوست داشتن آن را شکل داده است تن به همکاری در جنایت بدهد... اما کتاب جاهایی خواننده را بی جواب میگذارد پایان کتاب کمی سادهانگارانه و انگار قرار است چون تمام شود مخاطب را سریع دور بزند و به یک پایان همه با خوبی و خوشی تا پایان عمر زندگی کردند دست پیدا کند.
15ساعت پیش
3.5بهخوان
با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش میشود.
خب بالاخره تموم شد... و فقط میتونم بگم آخرش به شدت پشم ریزون بود.
از صفحه ۱۸۰ به بعد روند یکم کند شد و از وقتی ملیسنت ماجرا رو به شوهرش گفت و شوهرش مشتاق شد و دیگه اون ترس رو نداشت من رو خسته کرد و دیگه اون جذابیت قبل رو برام نداشت ولی یهو فصل آخر من رو سوپرایز کرد و خیلی پایانش رو دوست داشتم
7 ماه پیش
4.5بهخوان
با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش میشود.
بر عکس چیزی که سایر عزیزان در مورد خط آخر کتاب فکر میکنن بنده معتقدم که شخصیت اصلی قصدش از گفتن اون حرف باز شروع کردن ماجرای قتل نیست بلکه برای ایجاد رابطه است چون تا قبل از این برای تحت تاثیر دادن همسرش تو قتلها مشارکت داشته و به غیر از اون چون خودش دچار خودکم بینی و کمبود اعتماد به نفس بود میخواد خودش رو پشت نقاب شخصیت جدید پنهان کنه. البته این نظر منه و شاید کلا نویسنده منظورش این نبوده باشه.