کتاب|

عمومی|

داستان|

انگلیس

درباره‌ی کتاب جان کلامداستان با این جملات آغاز می شود : ویلسون در بالکون هتل بدفورد نشست. زانوهای بی مو و گلگونش را به زور میان نرده ها جای داد. یکشنبه بود و زنگ کلیسا مردم را به دعای صبحگاهی فرا می خواند. آنسوی خیابان باند، پشت پنجره های دبیرستان، دخترهای سیاهپوست با لباس ورزشی آبی سیر نشسته بودند و به کار تمام نشدنی فر زدن موهای تاب خورده خود مشغول بودند. ویلسون دستی به سبیل تازه دمیده اش کشید و در انتظار آوردن جین و لیمویش به رویا فرو رفت.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
6 ماه پیش
4بهخوان
به بهانه زادروز گراهام گرین گزارش نشست پیارسال ما را بخوانید <img src="https://shahrestanadab.com/Portals/0/Images/Content-Images/%D8%A8%D9%86%D8%B1%20%D8%A8%D9%88%D8%B7%DB%8C%D9%82%D8%A7.jpg" width="366" height="211" alt="description"/> <a href="https://shahrestanadab.com/Content/ID/7833">بررسی جهان داستانی گراهام گرین در نشست بوطیقا</a>
1 سال پیش
3بهخوان
ویراستاریِ فاجعه‌اش، همه‌ی لذت خوندنش رو گرفت.
کتاب های دیگر گراهام گرینمشاهده همه