کتاب|

عمومی|

داستان|

روس

درباره‌ی کتاب خداحافظ تسوگومیانتشارات نفیر منتشر کرد: انرژی زیادی که تسوگومی صرف کرد، آفتاب شدید در ساحل تابستانی، دوست جدیدی که پیدا کرده بودم...همگی دست به دست هم دادند تا فضایی متفاوت با هرچه تا به آن زمان تجربه کرده بودم، خلق شود. جهانی قدرتمند و محکم‌تر از واقعیت، به آشکاری رویاهایی که سربازان، درست پیش از مرگشان یا هنگام دیدن شهرهایی که درآن متولد شده‌اند . دارند. ولی در این آفتاب بی‌رنق سپتامبر می‌بینم که دست خالی‌ام، حتی ردی از تابستان هم در وجودم باقی نمانده، حتی ذره‌ای از آن. وقتی دیگران در مورد کارهایی که انجام دادم می‌پرسند، فقط می‌توانم بگویم تمام وقتم را در شهری که در آن بزرگ شده‌ام گذراندم و مجانی در مسافرخانه‌ی یکی از اقواممان ماندم . تابستان برای من عصاره‌ی غلیظ تمام چیزهای گذشته است که دوستشان داشتم و ازدستشان دادم.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
3بهخوان
ساده و دوست داشتنی 💙
1 سال پیش
4بهخوان
خداحافظ تسوگومی رو دوست داشتم. کتابی که اصلا سیر داستانی پر کششی نداره و حتی میشه گفت داستان خاصی هم نداره. کتاب تشکیل شده از چند فصل که هر کدوم در مورد یه اتفاق صحبت میکنه. داستان از زبان ماریا نقل میشه و بیشتر در مورد خودش و دو دختر خاله ش یوکو و تسوگومی هست. درسته سیر داستانی نداره ولی مدل تعریف کردن و توصیفات برای من در عین سادگی خیلی جذاب بودن. اتفاقاتی که میتونیم درکشون کنیم و احساسات ادم رو یه جاهایی قلقلک میده. یک فیلم هم از روی این رمان ساخته شده