دربارهی کتاب ... بود ... هست ... خواهد مانداز تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیرهی این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه، ای خدای قادر بی همتا
یکدم ز گرد پیکر من بشکاف
بشکاف این حجاب سیاهی را
شاید درون سینهی من بینی
این مایه گناه و تباهی را
تنها تو آگاهی و میدانی
اسرار آن خطای نخستین را
تنها تو قادری ببخشائی
بر روح من، صفای نخستین را
راضی مشو که بنده ناچیزی
عاصی شود بغیر تو روی آرد
راضی مشو که سیل سرکشش را
در پای جام باده فرو باردپیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه