دربارهی کتاب تانگوی شیطانانتشارات نگاه منتشر کرد:
«استاد مجار روایت آخرالزمانی که قابل قیاس با گوگول و ملویل است»
(سوزان سونتاگ)
«نگاه کراسنا هورکایی به جهان یادآور نفوس مردهی گوگول است و فرسنگا با دغدغههای حقیر نویسندگان معاصر فاصله دارد»
(و.گ.سبالذ)
«تنها پیشنهاد من به کسانی که کتابهایم را نخواندهاند این است که از خانه بیرون بروند، جایی-مثلا کنار یک نهر آب- بنشینند و هیچکاری نکنند، به هیچ چیز فکر نکنند و مانند سنگهای کف رودخانه در سکوت سرجایشان بمانند. سرانجام کسی را ملاقات خواهند کرد که کتابهای من را خواندهاست.»
(لسلوکراسناهورکایی)
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
[ گویی زمان تنها میانپردهای بیهوده در فضایی لایتناهی است، شعبدهای ماهرانه تا از آشوب نظمی ظاهری بیافریند، یا از منظری کلی احتمال وقوع پیشامدها را چون اجباری گریزناپذیر بنمایاند... خود را مصلوب تابوت و گهوارهای یافت که با تقلایی دردمندانه میخواهد تن خویش را از آن برهاند تا سرانجام آن را - عریان، بی هیچ نشانی از هویت، عاری از هر آنچه نابایست است - به دست مردهشوران، آنان که غضبناک و خاموش در پیشزمینهی شلوغی از شکنجهگران و دباغان اوامر را گردن مینهند، برساند... قربانیانی که به پای جلاد آویختهاند.]
خالی/کند/صامت/زیبا/ فیلم این اثر به کارگردانی "Béla Tarr"، کارگردان مجارستانی، بسیار دیدنی است.
2 سال پیش
یک روایت آخرالزمانی
تانگوی شیطان اولین رمان نویسندهی مجار، لسلو کراسناهورکایی است. این کتاب در سال 1985 منتشر شد و بلاتار، کارگردان مشهور مجار، فیلمی هفتساعته از روی آن ساخت، فیلمی که سانتاگ دربارهاش میگوید دوست دارم سالی یک بار آن را ببینم. داستان با ورود ایریمیاش، پیامبر دروغین، به روستایی سرد و بارانزده و نیمه ویران در مجارستان آغاز میشود. تعاون کوچک روستا از هم پاشیده و روستاییان منتظر گرفتن سهمهایشان و بار سفر بستناند که از آمدن ایریمیاش که به نظر میآمد مدتها قبل مرده مطلع میشوند و دل به دم مسیحایی و قدرت ماورایی او میبندند، بلکه آنها را از وضعیت نکبتباری که به آن گرفتارند خلاصی بخشد. تئوتیت در نقدی که دربارهی کتاب نوشته میگوید رمان کراسناهورکایی به شدت متاثر از رمانهای مدرن است. به عنوان مثال، بنیاد و اساس شخصیتهایی چون «ایریمیاش» و «پترینا» را مدیون بکت و جهانبینی اثر را با توجه به سرنوشتهی کتاب که از رمان قصر انتخاب شده -«در این صورت اگر منتظر بمانم از دستش خواهم داد»- متاثر از کافکا و انتقاد از نظام دیوانسالاری و تحمیل واقعیت دروغین بر حقیقت دانسته است. تانگوی شیطان با ترجمهی سپند ساعدی و به همت انتشارات نگاه منتشر شده است.
ماهنامهی شهر کتاب، شمارهی چهاردهم، سال ۱۳۹۵.
0 سال پیش
3.5بهخوان
شیطانی در نقش منجی،
مردمی که در بطالت، سکون و فساد و خیانت دست و پا میزنند،
و برای تانگویی با شیطان، بی پروا به صحنه رقص قدم میگذارند....
- این نویسنده مجارستانی، شهرکی در جایی، نزدیک شهری را به تصویر میکشد، از اواخر اکتبر، در فصل باران های ممتد که زمین های خاکی و نمکی شهرک را گل آلود و بدبو میکند. کمتر از ۱۰ خانوار در خانه هایی با دیوار های گچی که فرو میریزند، بام هایی که فرو مینشینند و جولانگاه عنکبوت هاییست که بر قلب و مغز افراد هم تار میتنند!، زندگی میکنند.
ـ داستان با خبر آمدن ایریمیاش پا میگیرد و مردمی که در بدبختی و رنج خود دست و پا میزنند بدون اینکه تلاش های مفیدی در جهت بهبود اوضاعشان کنند، ناگهان با شور و هیجانی وصف ناپذیر حاضرند تمامی زندگی خود را به پای این منجی دروغین بریزند تا نجاتشان دهد... بدون استفاده از قوه تعقل گویی افسار خود را به دست ایریمیاش داده تا به هر سو کشیده شوند... غافل از اینکه یوتوپیایی که در انتظارش هستند هرگز آمدنی نبوده.....
- در طول کل کتاب باتلاقی رو تصور میکردم که این مردم چه دست و پا بزنند چه ساکن باشند در آن فرو خواهند رفت... همانگونه که در داستان ذکر شد: «هیچ چیز هیچ مفهومی نداره. فقط شبکه ای از چیزهایی که به هم وابسته ان و این وابستگی بسته به شرایط کم و زیاد میشه. همه چی فقط تو کله ی ما میگذره، ربطی به چیزی که میبینیم یا میشنویم یا حس میکنیم و مدام ما رو به اشتباه میندازه نداره، آدما این باور پوچ رو دارن که میشه گلیم خودشون رو از زوالی که دامن همه رو گرفته بیرون بکشن، اما هیچ راه فراری نیست»
ـ بین ساکنان شهرک تنها فردی که در تلاش است جلوی زوال را بگیرد، دکتر است. او که عقیده دارد تنها حافظه است که تا آخرین لحظه جلوی ویرانی دوام می آورد، کوچکترین اتفاقات و حوادث را در دفاتر خود ثبت میکند، باور دارد اگر غفلت کند و اتفاقاتی از دیدش پنهان بماند دنیا ویران میشود و از نو پا میگیرد! و همین دکتر هم تنها کسی است که زودتر از دیگران، هنگامی که ویرانی به دنبال دختر کوچولوی معصوم شهرک میافتد تلاش میکند به دنبال اون برود، اما به دلایلی زمین گیر میشود....
- سکون و کرختی و رفتار و افکار مردم، تنها ذره معصومیت را میکُشد و خودشان را گرفتار شیطان میکند....
- فیلمی حدودا ۸ ساعته از این کتاب ساخته شده....
- کتاب ۱۲ فصل دارد که از شماره ی ۱ تا ۶ و سپس از ۶ تا ۱، شماره گذاری شده.. و به نحوی حلقه(loop) تکرار شونده را تداعی میکند، مخصوصا با خواندن فصل آخر که به فصل نخست متصل میشود.
- درسته کتاب کم حجمی به نظر میرسه اما خواندنش به تفکر و تامل در متن نیاز داره، و ممکنه خوانش بیشتر از انتظار طول بکشه....
- برای سن های پایین پیشنهاد نمیشه
0 سال پیش
1بهخوان
عمر خود را با خواندن این کتاب تلف نکنید. با تشکر فراوان