کتاب|

عمومی|

داستان|

انگلیس

درباره‌ی کتاب دوبلینی‌هاانتشارات اساطیر منتشر کرد:جیمز جویس در دوم فوریه 1882 در شهر دوبلین متولد شد. پدرش می‌خواست او را کشیش بار آورد. سیزده سال در مدرسهٔ اصحاب یسوع در ایرلند به تحصیل اشتغال داشت. در بیست سالگی علم طغیان برافراشت و رساله‌ای کفرآمیز نوشت و از کشور خود گریخت.از آن زمان به بعد زندگی جویس سراسر کوششی بود در برابر بدبختی‌ها و بدبینی‌ها و دشمنی مردم جاهل و فقر و ضعف جسمانی‌. آثار او را سانسور و همه جا رسما از انتشارشان جلوگیری می‌کردند. چند دولت ورود آثار او را که در جای دیگر و به زبان دیگر چاپ شده بود نیز تحمل نمی‌کردند. از این روی ناشران موقع‌شناس آثار او را در نهان چاپ و نشر کردند و به بهای گزاف فروختند و به خود جویس هم هیچ ندادند. در پاریس به تحصیل علم پزشکی پرداخت و دکتر شد. صدایی دلکش داشت و موسیقی را نیک می‌دانست و نزدیک بود که آوازه‌خوانی را پیشه کند. در شهر تریسته و نیز در شهرهای سوئیس به تدریس چند زبان اشتغال یافت. کتاب «اولیس» را در همان شهر تریسته به پایان رساند. مدتی در اروپا سرگردان بود تا عاقبت در شهر پاریس سکنی گزید. این در آن هنگام بود که نامش همه جا رسیده بود. الیوت از لندن به پاریس آمد تا آن اعجوبه را به چشم ‌ببیند. نویسندگان هنرمند و جوان فرانسوی گرد او را گرفتند.ضعف و درد چشم که از دوران کودکی همدم او بود بر اثر افراط در خواندن و نوشتن شدت کرد و جویس در مدت بیست سال ناگزیر ده بار چشمش را به جراحان سپرد. هنوز سنش به چهل نرسیده بود که عملا کور شده بود. از این پس نوشتن برای جویس کاری بسیار دشوار بود. حداکثر آن بود که هر بار چند سطری درشت و بدخط روی کاغذی بزرگ می‌نوشت و کنار می‌نشست.اولین اثر جویس مجموعهٔ کوچکی بود از شعر به نام «موسیقی مجلسی» که در سال 1907 انتشار یافت. دومین اثر او همین مجموعهٔ «دوبلینی‌ها» بود. «دوبلینی‌ها» مجموعه‌ای است از چند داستان که در سال 1904 نوشتن آنها به پایان رسید اما نخستین بار ده سال بعد، یعنی در سال 1914 در لندن به چاپ رسید. این مجموعه با تأثیر از گوستاو فلوبر و گی دو موپاسان نویسندگان برجستهٔ فرانسوی نوشته شده است و در آن با وجود آنکه جیمز هنوز به قدرت و پهلوانی و غول‌آسایی که خاص او شد نرسیده است، می‌توان تصاویر افراد عادی را با احساسات و تصورات و امیدها و نومیدی‌ها و هراس‌ها و دلهره‌ها و شکست‌ها و پیروزی‌های ایشان به نیک‌ترین وجه نظاره کرد و لذت برد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
7 ماه پیش
2.5بهخوان
این مجموعه داستان رو هفت سال پیش خوندم (به شهادت تاریخ‌هایی که داخل کتاب زده‌م). هرچی فکر کردم هیچی ازش یادم نیومد، فقط یادم اومد که کتاب بدی نبود. برداشتم از اول تا آخر مجددا تورق کردم، بعضی جاهاش رو دوباره خوندم. بازم هیچی یادم نیومد! (جز یه داستان اونم به دلیلی). نمی‌دونم بعضی کتاب‌ها چرا اینطوری‌ان؟ خوبن ولی موندگار نیستن. «خوبِ معمولی» برازنده‌شونه. البته این بلا بیشتر دامن داستان کوتاه رو می‌گیره. تنها داستانی که به یادم مونده، داستان آخره؛ چون فیلم ایرانی «پله آخر» با اقتباسی آزاد ازش ساخته شده. و چه فیلم دلچسبی از دل یه داستان نچسب در اومده!
1 سال پیش
3بهخوان
نمیدونم کلاس چندم بودم که این کتاب رو خوندم ولی یادمه نتونستم چیز زیادی ازش بفهمم... شاید اگه عمر کفاف داد و کتاب های دیگه رو هم به اندازه کافی خوندم، دوباره برم سروقت این کتاب.
1 سال پیش
در ویرگول یادداشتی با عنوان "تحلیل داستان «خواهران» اثر جیمز جویس در مجموعه دوبلینی ها" منتشر کرده‌ام: https://vrgl.ir/uo1m5
کتاب های دیگر جیمز جویسمشاهده همه