دربارهی کتاب تهران در بعدازظهرانتشارات چشمه منتشر کرد:
من هیچ توضیحی نمیخوام. آره من دارم اشتباه میکنم. حق با توئه. من احمق ده ساله که دارم اشتباه میکنم. اگه یه حرف راست تو زندگیت زده باشی همینه که الان گفتی. اشتباه اول من این بود که به تو اعتماد کردم. اشتباه دوم من این بود که عاشقت شدم. اشتباه سوم من این بود که فکر میکردم با تو خوشبخت میشم. اشتباه بعدی من این بود که تو رو صدبار بخشیدم. اشتباه هزارم من این بود که هیچوقت خودم رو از پنجره پرت نکردم پایین. هنوز هم دارم اشتباه میکنم که با تو حرف میزنم...من نمیگم هر غلطی خواستی نکن، من میگم دست از سر من بردار و برو یه احمق دیگه پیدا کن. توی زنها تا دلت بخواد احمق هست. از اونهایی که تا یه مرد بهشون گفت دوستت دارم باورشون میشه و عاشقش میشن. ازاونهایی که تا شوهرشون غلطی کرد میزنند زیر گریه. خوب من نیستم. یعنی دیگه نمیخوام باشم. چرا گورت رو گم نمیکنی؟
بخشی از داستان کوتاه تهران در بعدازظهر
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
قلمش رو دوست داشتم، تو رمانش بیشتر ذوق کردم تا کوتاههاش
9 ماه پیش
1.5بهخوان
اصن نفهمیدم چی به چیه و هدفش چی بود.
شاید دوباره بخونمش.
6 ماه پیش
3.5بهخوان
تنها ایرادی که از داستانهای کوتاه مصطفی مستور میتونم بگیرم نداشتن پایانهای درست و حسابیه.
هر کدوم از کتابهای داستان کوتاهش ارزش چند بار خوندن رو هم داره.