کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب کلوب شبانه مارسانتشارات آرشیو روز منتشر کرد:سالیان بسیاری در کلوب مارس کار کرده بودم و سفارشات مشتریان را به موقع سر میز‌های‌شان می‌رساندم و انعام خوبی هم می‌گرفتم.من گفتم اوضاع روبه‌راه بود اما حقیقتاً این‌طور نبود. کنترل زندگی‌ام از دستم خارج شده بود. مشکل اخلاقی در میان نبود، فقط احساس می‌کردم این مردان، زندگی درخشان مرا سیاه کردند، حس لطیف زن بودنم را از من گرفتند و مرا به تباهی کشاندند. آن‌هاتا توانستند مرا از کیف پول‌هایشان بیرون کشیدند، این طرز فکر من دربارۀ مردان بود.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه