کتاب|

عمومی|

داستان

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
5بهخوان
در وهله‌ی اول، نثر زیبای الیوت بسیار شگفت‌زده‌ام کرد؛ کمی که بیش‌تر پیش رفتیم، تسلط نویسنده به تغییر زوایای دید و شخصیت‌پردازی‌های دقیق و متعدد داستان ذوق‌زده‌ام کرد. الیوت با دانایی بسیار به شرح و تفصیل داستان افراد مختلف در یک شهر می‌پردازه که با پیچیدگی‌های درونی زیادی با عشق، مرگ، بلندپروازی، حسادت، حسرت، ترس و … روبه‌رو ‌می‌شوند. بخش‌هایی از توضیحاتش در خصوص احساسات و درونیات افراد، در دوره‌ی زمانی نویسندگی‌اش، شگفت‌انگیز و متحیر‌کننده‌ان. غم درونی داروتیا در مواجهه‌اش با نداشتن نقش موثر در جهان، حسرت کازابن از تلاش‌های ناکام و بیهوده‌اش و حسادتش نسبت به لادیسلا برای جوانی‌اش، عشق لیدگیت به دنیای حرفه‌ای پزشکی و دنیای کوچک رزامند در عاشق شدن، مواجهه‌ی بروک با واقعیت دیدگاه مستاجرانش نسبت بهش و از همه زیباتر، خانواده‌ی با فرهنگ گارت و به روز بودن زنان و دختران این خانواده، همه و همه بسیار ملموس و نشانگر خارق‌العاده بودن ذهن نویسنده در ساخت و پرداخت رمانه. آماده برای خوانش جلد دوم
1 سال پیش
5بهخوان
شاید اگر جین آستین یا خواهران برونته تجربه های اجتماعی و تجربه های "کار و بار" ی بیشتری داشتند و شاید اگر کتاب هاشون رو در سنین بالاتری نوشته بودند، احتمالا رمان های بیشتری شبیه میدل مارچ داشتیم.میدل مارچ رمانیه که پختگی رو توش حس می کنید و زندگی فقط حول عشق خلاصه نمیشه. *** بر خلاف رمان های رایج، کتاب فقط یک شخصیت اصلی نداره. شخصیت اصلی کتاب داروتیا است اما در واقع قصه ی زندگی سه زوج احتمالی (=۶ نفر) محوریت داستانه و در کنارش زندگی آدم های مختلفی که به زندگی این ۶ نفر گره خورده (و اشاره ی به زندگی این آدم های مرتبط هم خیلی مختصر نیست.) شبیه کشیدن نقشه ی یک شهر می مونه‌ و مشخص کردن موقعیت آدم هاش و اینکه با چه خطوط و ارتباط هایی به هم متصل شدند. این وسط بعضی از این نقطه ها پر رنگ ترند. *** همونطور که در بقیه ی نظرات بود، جلد دوم خیلی سریع تر پیش میره و کشش بیشتری داره. *** به نظرم می اومد شخصیت رازمند و لیدگیت نسبت به بقیه ی شخصیت ها، پردازش بیشتری داره و قابل لمس تره و شخصیت داروتیا و لادیسلا خامی هایی داره که کمی دور از دسترسشون می کنه یا توی تصوری که ازشون میشه، تکه های گمشده ای هست. *** خوندنش ارزشمنده و به نظرم باعث میشه توی انتخاب رمان های بعدی تون سخت گیر تر بشید وقتی می بینید میشه اینقدر عاقلانه تر و واقعی تر رمان نوشت.
2 سال پیش
3بهخوان
یکبار نصفه رها کردم ، به دلیل شخصیت های زیادی که داشت ، سردرگم شدم
2 سال پیش
4بهخوان
بالاخره غرق شدن در دنیای میدل مارچی ها تمام شد، جلد دوم رو بیشتر از جلد اول دوست داشتم چون روانتر و جذاب تر بود. درکل میدل مارچ جزو کتاب های دوست داشتنی من بود. داستان در مورد عشق ها و ازدواج ها، تصمیمات درست و اشتباه شخصیت های آن بود. یکی از شخصیت ها دورتا دختری مهربان، خوش فکر و نوع دوست بود که عاشق پیرمردی فضل فروش و حقیر (البته به زعم دورتا دانشمند و فاضل) به نام کازوبن میشود با او ازدواج میکند و در ادامه به اشتباه خود پی میبرد و پس از مرگ کازوبن در نهایت با پسر خاله هنرمند (اما فقیر)او ازدواج میکند و قید ثروت کازوبن را میزند . شخصیت مهم دیگر پزشکی نو اندیش بنام لایدگیت است که با تصمیمی اشتباه با دختری خودشیفته و خودخواه به نام روزاموند ازدواج کرده و او نیز ضررهای زیادی از این ازدواج میبرد. در این میان هم کلی شخصیت های فرعی دیگر با روابط پیچیده و داستان جذاب علیرغم توصیفات طولانی و خسته کننده من رو به تمام کردن کتاب ترغیب کرد.
کتاب های دیگر جورج الیوتمشاهده همه