دربارهی کتاب معمای اتاق شطرنجانتشارات البرز منتشر کرد:ایگور، استاد بزرگ شطرنج، دوازده نفر از بهترین بازیکنان باشگاهش را برای یک دوره مسابقه دور هم جمع میکند. این مسابقات در قصری بزرگ در جایی موسوم به «منطقۀ تاریک» برگزار میشود. ایگور بهدلیل سن بالایش نمیتواند حضور فیزیکی در این تورنمنت داشته باشد. قرار است برندۀ این مسابقات، ثروت هنگفت او را به ارث ببرد. بازیکنان وارد یک اتاق میشوند و به نوبت بهوسیلۀ تلفن با ایگور که صدها کیلومتر آنطرفتر است، بازی میکنند. هرکدامشان که بتواند او را شکست دهد، برنده است. فرانسوآ دِزِسارت، شانس اول قهرمانی، زمانیکه بهتنهایی در اتاق مشغول بازی با ایگور است، به قتل میرسد. چه کسی قاتل است؟ همسر سابقش که دربهدر بهدنبال انتقام و کشتن اوست؟ یا یکی از یازده رقیبش؟اصلاً چطور وقتی او در اتاق تنها بوده و یک نفر هم دائم جلوی اتاق نگهبانی میداده، توانستهاند او را به قتل برسانند؟پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
❇️{ قافیه چو تنگ آید شاعر به جفنگ آید } ❇️
اصلا تمایلی به نظر گذاشتن برای این کتاب نداشتم چرا؟ چون حس میکردم به شعورم توهین شده، یک دوم اولیه کتاب که کلا بدون هیچ جذابیت و کششی به پایان میرسه و حتی یه افتتاحیه قابل قبول هم محسوب نمیشه و شما منتظر میمونید تا اون اتفاق اصلیه بیفته تا شما لذت معمای داخل کتاب رو ببرید ولی......
دقیقا همین جاس که ضربه میخوره، پایان کتاب؛ امان از پایان این کتاب دقیقا زمان حل معما ما باید بریم سراغ شخصیت خیالی ( درحالی که شخصیتی داریم که موضوع رو میدونه و میتونیم با اون همراه شیم تا یه شخصیت خیالی) که معمارو برامون حل کنه و چقدر این پایان بی منطق و سطحی بود آخه اون ناشری که داشته این کتاب رو چاپ میکرده از پایان کتاب خنده اش نگرفته؟
0 سال پیش
0.5بهخوان
حقیقتا خودمو کشتم تا ادامه بدمش ولی ذره ای کشش نداره! شخصیت پردازیهاش خسته کننده است. اولش جالب شروع میشه اما روند داستان خسته کننده است و هر چی جلوتر میره خسته کننده تر میشه جوری که دیگه نتونستم ادامه بدم. هیجان صفر. فضاسازی صفر. ماجراهایی که اتفاق میافتادند هم مسخره بودند و پایانش هم که دوستان اسپویل کردند واقعا حرفی برای گفتن نمیذاره! خیلی ضعیف بود و اصلا توصیه نمیکنم به کسی. اینقدر داستانهای جنایی و معمایی قوی توی دنیا هست که این کتاب حتی ارزش فکر کردن بهش رو هم نداره.
ترجمهاش بازبینی و ویرایش نشده بود و اصلا معلوم نبود دیالوگهای گفته شده مال چه کسانی بودند که همین خوندنش رو سختتر میکرد.