دربارهی کتاب مرگ و مرگ کینکاسانتشارات خوب منتشر کرد: کینکاس، کارمند شریف اداره دارایی، ده سال پیش، از کار و خانه و خانواده گریخته و ولگردی پیشه کرده است. روزی که می میرد، به جز خانواده بی وفایش، هیچ کس از در و همسایه و دوست و رفیق، مرگ او را باور نمی کند: «ملوان پیر قسم خورده در گوشه خانه و در بستر نمیرد.» از این رو، شب خاکسپاری اش سر از تابوت برمی دارد و تا صبح با رفقا در همان خیابان های همیشگی ول می گردد تا فردا...پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
{مرگ با دست غیبش لکههای گذشته را محو میکند و یاد مرده را مانند الماسی تازه تراشیده میدرخشاند}
کینکاس، یک پیرمرد بیاعتبار، ورقباز، آواره، با سوراخهایی در جورابهایش و چربی روی جلیقه دوختهشدهاش، در بدبختی خود بهتنهایی میمیرد.
از آنجایی که او زمانی شهروندی برجسته، کارمندی شریف و پدری دلسوز بوده، دخترش میخواهد راههای شرمآور او را برای جلوگیری از شرمندگی افشا کند. او طرفدار تشییع جنازه محتاطانه و بدون هیاهو است.
دوستان بدنام و در عین حال وفادار او، او را تنها به عنوان یک افسانه محلی بسیار دوست داشتنی می شناسند و برعکس خانوادهاش او را میستایند.
اما...
لطفاً این رمان خورخه(ژرژه) آمادو را دست کم نگیرید. کمتر از صد صفحه است و حاوی انرژی، هیجان و سرخوشی، شادی و شادی محض بیشتری نسبت به یک قفسه کامل آثار است که چندین برابر طول آن توسط تعداد زیادی نویسنده دیگر نوشته شده است :)