کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب نفرین خاندان دارناوی و خانه خنجرهای پرندهانتشارات افق بی‌پایان منتشر کرد:دونقاش که هردو علاقه عجیبی به نقاشی از مناظر و طبیعت داشتند به منظره روبه روی خود خیره شده بودند، به دریاچه و همین طور طبیعت سرسبز اطرافش. هر دوی آن ها با کنجکاوی خاصی به منظره ای که پیش روی چشمانشان بود، نگاه می کردند؛ اما نکته جالب، تفاوت نگاه آن دو نقاش بود که هرکدام از آن ها به طور کاملا متفاوتی، احساس خود را از دیدن آن مناظر بیان می کرد.یکی از آن ها، که اهل لندن و شهروند شهری شلوغ و صنعتی بود که شاید کمتر با چنین طبیعتی روبه رو می شد، این سکوت و طبیعت بکر برایش حیرت آور و بی نظیر بود. اما از نظر نقاش دوم، که یک نقاش محلی و ساکن شهری کوچک بود، دیدن چنین طبیعتی خیلی عجیب نبود و او با کنجکاوی در حال تلاش برای کشف نکات جدیدی درباره آن منطقه به نظر می رسید.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه