دربارهی کتاب ساحره سرگردان (جیبی)انتشارات ماهی منتشر کرد:
ساحرهی سرگردان شامل 10 داستان کوتاه ساده و سرراست است؛ داستانهایی که بهناگاه شکل میگیرند و اثری همچون یک تلنگر بهجا میگذارند. در قصههای برادبری اشیا و محیط پیرامون به اندازهی آدمها در پیشبرد قصه سهمیند؛ داستانها از دل روابط بیرون میآیند و از اشیای پیرامون تاثیر میپذیرند و جهانی ملموس خلق میکنند.
ری برادبری؛ نویسندهی امریکایی که با رمان 451 درجهی فارنهایت در ایران شناخته شده است، در هریک از این داستانها قصهی آدمها را بازگو میکند، قصههایی که به خطی محو روی کاغذ میمانند؛ لطیفند و شاعرانه.
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
بسم الله الرحمن الرحیم
((ساحره سرگردان)) مجموعهای از ده داستان کوتاه است که نُه داستان آن نگاهی هستند به جنبههای تاریک عشق: فقدان، عشق یکطرفه، مرگ، اسارت و...
اما داستان ((غرب اکتبر)) برای من نامفهومترین داستان بود. هر چه تلاش کردم مضمون آن را درک نکردم. علت آن نمادگرایی شدید نویسنده است که در اغلب داستانها حضور داشت. اما ترکیب آن با رئالیسم جادویی در این داستان، درک آن را دشوار کرده بود.
بر خلاف تصور کسانی که آشنایی مختصری با بردبری دارند، وی علمی_تخیلینویس نیست و طبق گفته خودش، فارنهایت ۴۵۱ تنها اثر علمی_تخیلی او است.
از بین داستانهای مجموعه فقط دو داستان در سبک علمی تخیلی نوشته شدند و چهار داستان رئال و چهار داستان دیگر رئالیسم جادویی بودند.
بهترین داستان مجموعه، اولین آنها، تقسیم طولانی بود. داستانی در سبک واقعگرایانه و با مضمون عشق و فقدان. این داستان چنان در عین اختصار گیرا بود که مرا تا آخر این مجموعه به دنبال نظیر آن کشاند، اما دریغ از مشابهی. با این حال باقی داستانها ارزش خواندن دارند.
1 سال پیش
5بهخوان
یکی از کتابای قطع جیبی و آشنای نشر ماهی که مجموعه 10 تا داستان کوتاه از بردبریه که آمیزه ای از واقعیت و تخیله.بعضی داستانا که بیشتر برای بیان یه فکر یه نطر یه حال و یه توصیفن.یعنی سیر قصه وار با یه آغاز و انجام مشخص ندارن اکثرشونم دقیقا همونجایی تموم میشن که نباید تموم شن.یعنی بعد شما میتونید با خیال راحت باقیشو برای خودتون تخیل کنید و با زندگی خودتون بسازیدشو هرجور میخواید راجع بهش تصمیم بگیرید.من دوستش داشتم.
بعد یه حس خوب دیگه ای که داشتن بعضی داستانا این بود که چیزایی رو میگفتن که تو بهشون فک کرده بودی قبلا ولی هیچ وقت نمی دونستی چه جور با یه قصه بیانش کنی یا با کلمه حسشو در بیاری.
اینکه بیشتر داستانا یه رگه هایی از عشق دارن تو خودشون.و نهایتا این که یه نبوغ خاصی داره بردبری به نظرم و من دوسش دارم.
آها و یه چیزی رفته رفته داستانا جالب تر میشن تا میرسن به ته کتاب و داستان سیب طلایی خورشید که راجع به یه سفینه ست که میخواد برسه به خورشید.خیلی خوبه
و همین طور داستان ساحره ی سرگردان و مرگ و دوشیزه و ...کلا دوسش دارم .
توصیه میشود
1 سال پیش
2بهخوان
کتاب از ده تا داستان کوتاه تشکیل شده ،درسته که توی داستان اول موقعیت داستان خیلی خوبه ،زوجی که جدا شدن دارن کتاب هاشون رو تقسیم می کنند ،و اون قسمت ورود گربه ها خیلی جلوه قشنگی به داستان داد اما من دوستش نداشتم و بنظرم پرداخت قوی ای نداشت،داستان هایی که دوست داشتم ؛یک شب در همه عمر،مرگ و دوشیزه و ساحره سرگردان بودند، خب من توقع داشتم داستان های بیشتری رو دوست داشته باشم مثلا هفت داستان حداقل مورد علاقم باشه ،اما اینطور نبود و یه جاهایی کتاب خیلی سطحی و ابتدایی می شد ،انگار یه نویسنده تازه کار قلم به دستش گرفته و بنظرم این سه تا داستانی که دوست داشتم کتاب رو نجات دادن،وگرنه داستانی مثل صدف رو روی گوشش گرفت برای من واقعاااااا خیلی بچگانه بود ،،خب من به کتاب امتیاز دو رو میدم چون حتی داستان ساحره سرگردان یا سیسی می تونست قوی تر باشه...در کل توصیه اش نمیکنم چون خیلی داستان کوتاه های قوی تری وجود دارند...
10 ماه پیش
5بهخوان
اگر این کتاب رو خوندید بدونید که بدون دلیل نبوده و حتما چیز خاصی باعث شده این کتاب توی دستاتون بشینه.
نمیدونم، شاید یک روزی که من دوباره این کتاب رو از نزدیک ببینم همون روز موعود باشه.