دربارهی کتاب تاریخچه پرنده کوکی (1)(نوای مکتوب)نشر آوی مکتوب منتشر کرد:مسحور رمان هاروکی موراکامی شویم، بسیار راحت تر از آن است که بخواهیم در مورد اینکه او چطور این افسون را خلق کرده، اندیشه کنیم. اغلب رمان های وی، از جمله مشهورترین آن ها با عنوان «تاریخچه پرنده کوکی» عمدتاً فاقد تعلیق در داستان هستند. خط روایت داستان هایش کمی منفعل است و افسانه هایی که تعریف می کند، مبهم و گنگ اند. با این حال، جریان داستان های او اشتیاق خواندن و دنبال کردن را چنان بر می انگیزد که خواننده ناگهان خود را در انتهای یک کتاب چند صد صفحه ای می یابد گویا در حالت خلسه فرورفته است. خواننده چنین حس می کند که با چیزی بزرگ و عمیق ارتباط برقرار کرده، هر چند که مطمئن نیست که آن چیز چیست!اتفاقات زیادی در رمان های موراکامی رخ می دهد، اما آنچه سبب حک شدن رمان در زهن خواننده می شود، حال و هوای متفاوت آن است، در یک آن سکوت و سکون آبستن می شود با... با چه؟ با بعضی از معانی و مفاهیمی که برای همیشه از یاد رفته بودند. نویسنده برای رسیدن به این مقصود تمام کارها را به شکل وارونه انجام می دهد، حداقل از دیدگاه معیارهای ادبیات دنیای غرب. تنهایی، موسیقی و عشق اهمیت زیادی در دنیای موراکامی دارد. رابطه ی بین زنان و مردان در داستان هایش درست مانند نقاشی سیاه قلم است؛ دو جنسیتی که عاشق هم می شوند و قلب یکدیگر را می شکنند.می توان این را جزئی از سبک آثار موراکامی دانست، البته در این رمان در واقع عناصر غیرواقعی طوری به کار گرفته شده اند که به سختی می توان آن ها را از واقعیت دور دانسته و حتی تشخیص داد، چرا که این دو روایت همزیستی یکپارچه دارند.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
گفتار اندر توصیف رمان
رمانی در عینِ سادگی به مراتب سخت، پیچیده، پر از رمز و راز، هیجانانگیز، نفسگیر که حتی یک لحظه نمیتوانید آنرا از خود دور کنید.
گفتار اندر معرفی رمان
وقایعنگاریِ پرندهی کوکی،
از نظرِ من بهترین عنوانی بود که توانستم به عنوانِ ترجمهی عنوانِ اصلیِ کتاب یعنی «دِ وایند آپ بِرد کرونیکل» انتخاب کنم.
رمانی به قلمِ آقای «هاروکی موراکامی» نویسندهی مشهور، توانا، خلاق، دوستداشتنی و پرآوازهی ژاپنیست که البته در دستهی کتابهای به سبکِ «رئالیسم جادویی» او قرار میگیرد و توسط آقای «جی رابین» مترجمِ توانا و مورد اعتمادِ موراکامی به زبانِ انگلیسی به شکلِ روان، امروزی و بدون هرگونه پیچیدگیِ ادبی برگردان شده است.
شجره نامه
تورو اوکادا (شخصیت اول داستان)
یوکیمو (همسر تورو اوکادا)
توبورو واتایا (برادر یوکیمو و همچنین گربهی آنها)
می کاساهارا (دختر نوجوان همسایه)
آقای هوندا (پیشگو و رویاخوان)
ستوان مامیا(دستیار و همرزم قدیمیِ اقای هوندا)
مالتا کانو (زنِ جوان اسرارآمیز)
کرتا کانو (خواهر مالتا)
کورسیکا (پسر کرتا)
ناتمگ آکاساکا (زن مسن ِ با تواناییهای خاص)
سینامون آکاساکا (پسرِ ناتمگ)
یوشیکاوا (مرد مسن و پیشکارِ توبورو واتایا)
گفتار اندر داستانِ رمان
چاهی بدونِ آب، پرندهای که تواناییِ پرواز ندارد و کوچهای که ورودی و خروجی ندارد!
خانمها و آقایان به دنیای موراکامی خوش آمدید ;)
تورو اوکادا با یوکیمو (همسرش) در خانهی داییاش که اجاره کرده زندگی میکنند.
مدتیست به دلایلی که در کتاب میخوانیم از شغلِ خود استعفا داده و کارهای خانه را انجام میدهد و یوکیمو مشغول به کار است. آنها در اوایل ازدواج بچه گربهای را به خانه میآورند و نامِ برادر یوکیمو یعنی «توبورو واتایا» را روی آن میگذارند.
تمام ماجراهای کتاب از آنجایی شروع میشود که گربهی دوستداشتنیِ این زوج ناگهان گم میشود و تورو اوکادا حالا که در خانه بیکار است به دستور همسرش موظف به یافتنِ این گربه میشود و در این راه وارد کوچهای میشود که برای ورود به آن باید از روی دیوار بپرد چون کوچه ورودی و خروجی ندارد تا اینکه ... .
من برای این بخش فقط و فقط چند خط از شروع داستان نوشتم و به هیچوجه به ماجراهای بسیار زیادِ کتاب اشارهای نکردم چون از نظرِ من این کتاب خواندنیست و باید خوانده شود و ضمنا نوشتنِ بخشی از هر رخداد چندین و چند صفحه به حجمِ این ریویو اضافه میکند که نهایتا چیزی جز اسپویل از آن در نمیآید.
توصیه نامه
وقایع نگاری پرندهی کوکی، کتابیست همانطور که در ابتدای ریویو عرض کردم بینهایت پیچیده و مرموز، من خیلی خوشحالم که این غولِ دوست داشتنی را در انتهای صفِ مطالعهی کتابهای موراکامی قرار دادم و به عبارتی قبل از «وان کیو عیت فور» به عنوان غول مرحلهی یکی مانده به آخر آنرا خواندم چون تواناییِ حل معماها در برخی از کتابهای پیچیدهی موراکامی از جمله این کتاب و «سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا» به شدت نیازمندِ آشنایی با افکار نویسنده و المانهای او دارد، در غیر اینصورت با اولین رخداد در رمان اولین سوالی که برای خواننده ایجاد میشود این است: «خب که چی؟».
به همین منظور ضمن اینکه خواندنِ این کتاب را اولا به عاشقان موراکامی، دوما به تمامِ دوستانم پیشنهاد میکنم، موارد فوق را عرض کردم که این کتاب را در الویت خواندن به عنوان آثار اولیه از موراکامی قرار ندهید و ترجیحا چند کتاب، سبکتر در دستهی کتابهای رئالیسمِ جادوییِ او بخوانید بعد به سراغِ این غولِ دوستداشتنی بروید.
نقلقول نامه
"هیچ چیز به اندازه تقلاهای بی معنی انسان را از پای در نمی آورد."
"تنها با پذیرفتنِ اشتباهات نمیتوان آنها را حل و فصل کرد. چه قبولشان بکنیم و چه نکنیم، اشتباه، اشتباه است و تاوان دارد."
"اگر چشمانت بسته باشد هم میتوانی حس کنی چشمهایی به تو نگاه میکند."
"کشتنِ انسانها در میدانِ نبرد خیلی راحتتر از کشتنِ حیواناتِ محبوس در قفس است."
"حقایقی در دنیا وجود دارند که بهتر است چیزی در موردشان ندانیم!"
"اگر تنها باشی و به هیچ ارگانی هم تعلق نداشته باشی، همین که بیفتی کارت تمام است و از دور خارج میشوی."
کارنامه
من موراکامی را دوست ندارم بلکه عاشقش هستم اما به هیچکدام از کتابهایش کورکورانه نمرهای ندادهام، برای این کتاب هم بدون هیچگونه لطف و ارفاقی ۵ستاره منظور میکنم.
دانلود نامه
فایلِ ایپاب کتاب به زبانِ انگلیسی را در کانال تلگرام آپلود نمودهام، در صورت علاقه و نیاز میتوانید آنرا از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/275
نوزدهم خرداد یکهزار و چهارصد
1 سال پیش
3بهخوان
کتابخوارها یا به اصطلاح رایج کرم کتابها، وقتی کتابی را خیلی دوست داشته باشند، رفتار خاصی برای خواندنش از خودشان نشان میدهند. با یک مثال اگر بخواهم توضیح بدهم باید از علاقه خودم بگویم. من از عنفوان کودکی، جزو عشاق سینه چاک لواشک بوده و هستم. برای همین موقع خوردنش با صرفهجویی تمام گوشه کوچکی را انتخاب میکردم و برای مدت طولانی همان تکه را با تمام سلولهای چشایی زبانم مزه میکردم تا مطمئن شوم طعمش در دهانم تهنشین شده است و بعد سراغ تکه بعدی میرفتم. هیچ وقت لواشکها یا خوراکیهای خوشمزه ام را زود نمیخوردم. هرچقدر زمان مزه کردنش طولانیتر میشد، لذت بیشتری از خوردنشان میبردم. به عنوان یک کرم کتاب، ماجرای من و کتابهایی که دوستشان دارمم هم همین است. اولین کتابی که از آقای هارو خواندم، کافکا در کرانه بود. درست مثل یک لواشک انار ضخیم که مزهاش تازگی دارد، هر بار کمی از کتاب را در مغزم مزه مزه میکردم و تا لذتش را با تمام سلولها نمیچشیدم، قورتش نمیدادم. دومی یک داستان کوتاه بود، ولی از همان اصول جادویی آقای نویسنده پیروی میکرد و بعد به تاریخچه پرنده کوکی رسیدم، کتابی که شاید بیشتر از آثار دیگر آقای هارو، بر ژاپنی بودن او و تاریخچه کشورش تاکید دارد، ولی این چیزی از جادویی بودنش کم نمیکند. شخصیتهای "تاریخچه پرنده کوکی" شبیه آدمهای معمولی روزمرهاند، ولی با تفاوتهای جزئی که آنها را مستعد قرارگرفتن در مسیر اتفاقات عجیب و برخورد با آدمهای خارقالعاده میکند. اگر طرفدار انیمههای ژاپنی باشید، حتما گربهها و خرگوشهای سخنگو، ارواح سرگردان و آدمهایی که هر وقت بخواهند به حیوان تبدیل میشوند را میشناسید. قوانینی جادویی در دنیای عجیب و درهم انیمهها وجود دارد که گویا اساس رئالیسم جادویی نوشتههای اقای موراکامی را هم تشکیل میدهد. آدمهایی که مسخ میشوند، با واسطه یا به تنهایی در زمان سفر میکنند و اتفاقاتی که در عین حقیقی بودن، واقعی نیستند. اینها چیزهایی است که احتمالا فقط در آثار ژاپنی پیدا میکنید و البته که آقای هارو هم یک نویسنده قهار ژاپنی است.
هاروکی موراکامی هیچ وقت در نوشتن درگیر پوسته سفت توصیف و تشبیه اضافی نمیشود. با کلمات اضافی کتابش را قطور نمیکند و مستقیم به سراغ هسته داستان میرود و آن را میشکافد. برای همین خواندن کتابهای آقای هارو به خوشمزگی خوردن یک مغز گردوی تازه است.البته نمیشود از اخلاق خاص آقای نویسنده در نوشتن نگفت. آقای هارو عادت دارد زیاد از تعبیرات نزدیک به خط قرمز یا حتی خود قرمز در نوشتههایش استفاده کند که در فرهنگ جهانی موضوع عجیبی نیست، اما اغلب کار را برای مترجمان و ناشران ایرانی سخت میکند. برای همین شاید ناگهان در کتاب به سرانجام کسی اشاره شود که پیش از این حتی یکبار هم اسمش را نشنیده بودید و این مواجهه را با نثری که به خودی خود ناپیوسته و پر از اتفاقات غیر خطی است دشوارتر میکند، اما نه آنقدر که مجبور شوید کتاب را ببندید و قیدش را بزنید. بالاخره کتاب آقای هاروی شگفتانگیز است دیگر، مگر نه؟