دربارهی کتاب کیوتوانتشارات چشمه منتشر کرد:
یاسوناری کاواباتا یکی از مهمترین نویسندگان تاریخ ادبیات ژاپن است. متولد آخرین سال قرن نوزدهم و در گذشته در 1972. او یکی از مدرنترین نویسندگان ژاپن است که سال 1968 جایزهی نوبل ادبی را به دست آورد. کاواباتا رمانها و داستانهای مهمی نوشت که کیوتو یا پایتخت قدیم یکی از آنهاست و کنار شاهکارهاییچون آوای کوهستان و خانه خوبرویان خفته و هزار درنا قرار میگیرد. این رمان از تکههایی کوتاه تشکیل شده که شرح جستوجوی دختر جوانی است در کیوتو، دختری که برای یافتن رازهایی از گذشتهاش ناچار به کشف این شهر باستانی ژاپن میشود. رمان مملو از صنه پردازیهای شگفتانگیز این نویسندهژاپنی است در جستوجوی هویت و از آن مهمتر تقابل انسان او با طبیعتی مرموز، زیبا و شاید بیرحم. یک ساختار تصویری عجیب که روح ژاپن قدیم را احضار میکند و آن را مقابل مدرنیتهی جدید قرار میدهد. میگویند کاواباتا برای وشتن این رمان آنقدر دارو مصرف کرده بود که کارش به بیمارستان کشید. کیوتو در دههی شصت نوشته شد و از عوامل بدن جایزهی نوبل شد برای این نویسنده. او در اوج افتخار و البته افسردگی شدید خودش را با گاز گشت... .
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
کیوتو داستان تغییر ژاپن از سنت به دنیای مدرنه. شخصیت اصلی داستان، یه دختر بیست ساله به اسم چیهکوئه که با پدر و مادرش زندگی میکنه. شغل پدرش بافتن کمربند کیمونوئه و در طول داستان میبینیم که چطور کارش و زندگی با تغییرات ژاپن دستخوش تغییر میشه. کتاب خوبیه.
این کتابو به کسایی که به ژاپن علاقه ندارن توصیه نمیکنم، چون خوندنش سخته و متن یجورایی روون نیست. یه بخشش بخاطر امانتداری مترجمه و یه بخش دیگه بخاطر حجم کلمات ژاپنی و اسامی خاصه. به نظرم همچین کتابی نیاز داره که خیلی مفصل براش پاورقی کار کنن و تکتک کلمات و جشنها و اصطلاحات رو توضیح بدن. حجم چیزایی که میتونستن بگن و به فهم بهترش کمک میکرد خیلی زیاده. ای کاش توی تجدید چاپ یه فکری به حال این قضیه بکنن.
یاسوناری کاواباتا نویسندهی مطرحیه. امیدوارم کارهای دیگهش هم چاپ بشه.
2 سال پیش
4بهخوان
یاسوناری کاواباتا نویسنده کلاسیک ژاپنی است که داستان هایش دغدغهی نابودی ژاپن اصیل را بازنمایی میکند. کاواباتا خود در قرن 20 ام میلادی زیست و در دهه 1970 میلادی نیز وفات یافت. او شاهد تغییر ژاپن از کشوری سنتی به کشوری مدرن بود که این امر، فکر او را نا راحت کرده بود. یکی از داستانهای مهم کاواباتا در این باره، رمان کیوتو است که نوبل ادبی سال 1968 را نیز از آن خود کرد. کتاب کیوتو (پایتخت قدیم)، حاصل نگرانی کاواباتا برای نابودی کیوتو است. کیوتو که شهری کاملا سنتی در دل ژاپن است، در گذشته پایتخت ژاپن بوده و شهری بسیار مهم تلقی میشده است. داستان این رمان، از روایت زندگی دختری در کیوتو آغاز میشود که برای یافتن حقیقت زندگی خانوادگیاش مجبور میشود به توکیو سفر کند.
او در توکیو با ژاپن نوینی روبرو میشود که کاملا متفاوت از ژاپن در کیوتو است. به عبارتی، او با جامعه مدرن ژاپن روبرو میگردد. بنظر میرسد آن نقطه مهمی که در گذشته این دختر گم شده و برای یافتنش به توکیو میرود، همان چیزی است که ژاپن در توکیو گم کرده است. این مسئله که آن نقطهی مبهم و گم شده چیزی است مرتبط با خانواده و گذشته نیز میتواند نشانی بر اصالت سنتی و تاریخی ژاپن باشد. به عبارتی، این یک داستان استعارهای است. ژاپن نیز مانند شخصیت اول این داستان، نقطهای مهم از گذشتهاش را گم کرده است.
درنتیجهی این سفر، دغدغه تغییر کیوتو در طول زمان نیز مطرح میگردد. بنظر میرسد کاواباتا به شدت نگران آن است که کیوتو نیز در آیندهای نزدیک مانند توکیو به طور کلی تغییر کرده و مدرن شود. این نگرانی را میتوان در دیالوگهای مهم نیز مشاهده کرد، بطور مثال : " تاکی چیرو ... میگوید: از زمانی میترسم که همه کیوتو تبدیل به مهمانسرا بشه، مثل نزدیکی های معبد کودایجی، زمین خالی بین کیوتو و اوساکا رو منطقه صنعتی کردن..."
از این شکل دیالوگها به وفور در متن داستان دیده میشود. همچنین، کاواباتا به شکلی مفصل به توصیف فضاهایی میپردازد که شخصیتها در آن قرار گرفتهاند. او با دقت و جزئیات فراوان، درختان و شکوفههای گیلاس را در کیوتو وصف میکند، همچنین با دقتی وصف نشدنی درباره طرحهای سنتی روی کیمونوی شخصیتهای داستان قلم میزند. همه این توضیحات مفصل نشان میدهد که کتاب کاواباتا، کیوتو، نوعی مدح کیوتو و ادای دین او به این شهر اصیل است.
2 سال پیش
همه چیز آرام در خیابانها، باغها و صومعه های کیوتو پیش میره...دختری که با وجود علاقه به خانواده ش، گاهی به ریشه هاش فکر میکنه.
5 ماه پیش
4بهخوان
شاید از ایرانی ها، معدود باشند آنهایی که حاضراند به جای هر مدل تابلوی دیواری، صنایع دستی و قاب عکس، یک نقاشی ژاپنی را بر دیوار اتاق شان بچسبانند. اما کتابها اگر چیزی شبیه به قاب نقاشی باشند، همیشه جایی برای یک نقش ژاپنی خالی است و بد نیست در میان همه قابها، یک نقاشی از یوساناری کاواباتا داشته باشید.
هرچند فضای کتابش مملو است از جشنواره ها و سنت هایی که خود ژاپنی ها هم احتمالا ندانند یا دیگر یادشان نباشد، زبانش اما لطافت همان کیمونویی را دارد که بر تن شخصیت اصلی اش کرده، و توصیفش از جزییات طبیعت غیرانسانی، سرزنده و دقیق است. او انگار که بیشتر پدربزرگ است تا نویسنده.
کتاب طوری تمام میشود که نمیتوان گفت تمام شده...میخواهم بگویم چیزی شبیه فیلمنامه ی یک اصغر فرهادی ژاپنی، اما آن هم بعید است باشد...چیزی مثل همان فیلم های کلاسیک ژاپن است-خوب هایش- منتظرید که تمام نشود، اما اگر تمام شود هم خوشحالید.