ترجمه نجف دریابندری، خودش یک آفرینش ادبی جدید و خلاقانه است. من باقی ترجمه های این کتاب را هم کمابیش خواندهام، ترجمه عمونجف اما چیز دیگری است. اگر میخواهید شکوه داستان را درک کنید، حتماً این ترجمه را بخوانید. شک ندارم خود آقای مترجم هم در وقت ترجمه، خواب شیرها را میدیده است.
2 سال پیش
4بهخوان
پیرمرد هر روز صبح دکل و بادبانها را برمیدارد، راه میافتد سمت قایق و در تلاطم امواج دریا ما را با خود غرق میکند. بوی دریا را با هر نفس، از اعماق صفحات کتاب میتوان شنید.
پیرمرد، ماهی، دریا، سه کلمهای که فضا خلق میکنند و شما را مانند گردابی در خود فرومیبرند.
2 سال پیش
این کتاب رو برای بار دوم مطالعه کردم. توصیف خوب و روان نویسنده از سه روز تنهایی یک پیرمرد با قایقش در دریا و نبردش با کوسه ها برای نجات صیدش انقدر خوبه که باعث میشه فکر کنی تمام مدت در کنار پیرمرد توی قایق هستی و کلی برای پیرمرد دلسوزی کنی، حتما این کتاب رو بخونید.
2 سال پیش
5بهخوان
همینگوی این کتاب را پیش از انتشار 200 بار بازنویسی کرده است. عجیب نیست با کتابی مواجه باشیم که طرح و پیرنگ درستی دارد. خیلی خوب و دقیق پرداخت می شود. توصیف ها کاملا ما را به فضای داستان می برد. و در پایان، با داستانی با شکوه مواجهیم که از خواندنش و تمام حس هایی که درگیرش شده ایم لذت می بریم.