داشتن و نداشتن دو بخش داشت... یه پلیس امریکایی که دستش قطع شده و الان مجبوره برای معاش خانوادش تو دوران سیاه دهه 1930 با قایقش به قاچاق های مختلف در منطقه دریایی میان کوبا و فلوریدا بپردازه که بعدها هم آسیب بدی ازش می بینه و طرف دیگه ماجرا، ادمای متظاهر مرفهی اند که دغدغه هاشون به قدری نازل و درب و داغونه که نشون میده دغدغه های ادمهای سطح بالا نسبت به مشکلات ادمهای طبقات پایین تر چقدر مسخره تر و پیش پا افتاده تره... در کل، نثر خودمونی و ساده همینگوی در توصیف این داستان جذاب، شما رو بیشتر ترغیب میکنه که این داستان جذاب که در کوبا و فلوریدا اتفاق میفته رو دنبال کنید.
2 سال پیش
اگر با ترجمههای درخشان نجف دریابندری از دو رمان مشهور همینگوی، «وداع با اسلحه» و «پیرمرد و دریا»، کیف دنیا را بردهاید، حتماً دلتان میخواهد کتابهای دیگری از همینگوی بخوانید. بازار کتاب پر است از ترجمههای نامرغوبی که از داستانهای این نویسندهی امریکایی منتشر شده، ولی شما که با ترجمههای دریابندری خاطرهبازی کردهاید بهحتم سراغ این ترجمهها نمیروید! مجلهی شهر کتاب سه رمان «داشتن و نداشتن»، «آن سوی رودخانه، زیر درختان زیتون» و «خورشید همچنان میدمد» را با ترجمهی احمد کساییپور (نشر هرمس) پیشنهاد میکند.
ماهنامهی شهر کتاب، شمارهی هشتم، سال ۱۳۹۵.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در سالهای دشوار و پرآشوب دههی 1930، در پی بحران بزرگ اقتصادی امریکا، هری مورگان، پلیس سابق و ناخدای خشن امریکایی، تلاش میکند با مهارتش در دریانوردی خانوادهاش را از خطر برهاند. بسیاری از طرفداران همینگوی عقیده دارند درخشانترین و ناگوارترین و عمیقترین توصیفهای او در این رمان نوشته شده.
ماهنامهی شهر کتاب، شمارهی هشتم، سال ۱۳۹۵.
4 ماه پیش
4بهخوان
چقدر همینگوی خوب انسان آمریکایی رو روایت میکنه. اصلا فارغ از محتوا، صراحت لهجه، بیرحمی و چغر و بدبدن بودن از متنش میریزه. البته گاهی شخصیت ها رو گم میکردم. شاید به خاطر این بود که نسخه ی صوتی رو گوش دادم. ولی بازم در مجموع خیلی خوب و قابل استفاده بود.
کاش اینقدر پراکنده نمیخوندم و میشد مستمر از یه نویسنده بخونم تا واقعا دستم بیاد هر کدوم چه شکلی اند. حیف که از این جنگولک بازیا خوشم نمیاد. فقط هرچی بیاد دم دستم میخونم/گوش میدم.
5 ماه پیش
1بهخوان
باید بگم هیچی از کتاب نفهمیدم و فیلمشو دیدم که بفهمم قضیه چیه و اونم نفهمیدم. یه سری شخصیت و دیالوگ و اتفاقات در هم و برهم میافتاد که خیلی عجیب بود. بیشتر وایب فیلمای گانگستری قدیمی سیاه و سفید رو میداد که همه با تفنگ به هم شلیک میکنن و آدم بدین. در همین حد متوجه شدم 😂