کتاب|

عمومی|

داستان|

آمریکا

درباره‌ی کتاب زیبا و ملعونانتشارات ققنوس منتشر کرد:پ با مشاهده خوشحالی او،احساسی محشر و فوق العاده به چشمان آنتونی راه پیدا کرد،نفسش را بند آورد و اعصابش را قلقلک داد و احساس پر طنین و زنگدار راه گلویش را بست.اتاق ناگهان غرق سکوت شد.صدای ویولن ها و ساکسوفون های بی خیال زنگ جیغ مانند نق نق بچه ای در همان نزدیکی،صدای دختر کلاه بنفشه ای میز بغلی همه و همه،آهسته فروکش کرد،خفیف و خفیف تر شد و مثل سایه های مبهم و نامشخص بر کف و براق رستوران افتاد و به نظر آنتونی آمد که خودشان دونفر کاملا تنها و بی نهایت دور،و ساکت و خاموشند...
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر اسکات فیتز جرالدمشاهده همه