کتاب|

عمومی|

داستان

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 ماه پیش
4بهخوان
خب حقیقتاً با تردید این کتاب رو شروع کردم ، چون نظرات متناقض زیاد در موردش دیده بودم و می‌گفتن که این نسبت به بقیه کتاب های نویسنده ضعیف تره ... ولی خب من کتاب دیگه ای از این نویسنده نخوندم و از روند داستان خوشم اومد :) داستان هی بین گذشته و حال در رفت و آمد بود و این به نظرم خوب بود ؛ چون همزمان که مشتاقی بدونی الان چه اتفاقی میفته ، مشتاق دونستن گذشته هم هستی ... داستان در مورد مرگ مشکوک آپریله که بعد از سال ها معلوم میشه که تو تشخیص قاتل اشتباه شده و حالا هانا دنبال قاتل اصلی‌ش می‌گرده ... به نظرم نفرت انگیز ترین شخصیت کتاب همون آپریله ! طرف اینجوریه که نمی‌ذاره ویل و هانا که از هم خوششون میاد با هم باشن ، چون می‌خواد ویل با خودش باشه ! از یه طرف نمی‌ذاره رایان و امیلی هم با هم باشن ، چون از رایان هم خوشش میاد ! بعد همزمان که با این دو نفره ، تفریحی با پسرای دیگه هم هست ؛ ولی رایان و ویل باید بهش وفادار باشن !!! و این تازه یه بخششه ! خلاصه ، دست قاتل درد نکنه که به خدمتش رسید و جماعتی رو از دستش خلاص کرد :) بعد از اون جان نویله ؛ این هم شخصیت منفور بعدیه! یه آدم مریض که دانشجو های دختر رو دنبال می‌کنه و سر به سرشون می‌ذاره ! آخرشم خودشو به دردسر می‌اندازه... بعد ، داستان سعی داره این دو تا رو شخصیت های مظلوم و ستم دیده ای نشون بده ! که این واقعا رو مخه ... اسم قاتل رو نمی‌گم و توضیحی هم در موردش نمیدم که اسپویل نشه ، ولی واقعاً شوکه شدم ؛ اصلا انتظار نداشتم... به نظرم این بهترین حالتی بود که نویسنده می‌تونست ازش برای مرگ آپریل استفاده کنه . خوشم اومد :) و شخصیت ویل رو دوست داشتم ⁦♡ جوری که تو هر شرایطی هوای هانا رو داشت :) اون قسمتی که هانا به ویل فرصت حرف زدن نمیده و با اون وضع از دستش فرار می‌کنه ، واقعاً اعصابم رو خورد کرد ! من به جای ویل ناراحت شدم ! اون قسمت های آخر که قاتل داره خودشو لو میده رو هم دوست داشتم و هر چی جلو تر رفت ترسیدم که نویسنده آخرشو خراب کرده باشه ، ولی خب نه ! آخرشو دوست داشتم :)
11 ماه پیش
3بهخوان
کتاب بیست و یکم سال 1402 خب همین اول باید بگم من با اینکه ژانر مورد علاقم جناییه و به‌شدت دوسش دارم ولی نمیدونم چرا داستان های که توشون قتل اتفاق افتاده و یه بی گناه رفته زندان و بعد یه نفر داستان کنکاش می‌کنه تا قاتل اصلی رو پیدا کنه برام مثل داستان جنایی دیگه جذاب نیس و توی این داستان ها متاسفانه حدس زدن قاتل خیلی راحت تره برام البته داستان اونقدرا بد نیس و ادمو به خودش جذب می‌کنه و متاسفانه باید بگم یکی از دلایل اصلی که این کتاب برام اونقدرا جذاب نشد این بود که نظر قبلیو درباره کتاب خوندم و متاسفانه تو صفحه صد و پنجاه بودم شاید دلایل قاتل برام اسپویل نشد ولی فهمیدم قاتل کیه آخرشم همون نفر قاتل اصلی از آب در اومد پس اگه می‌خواین داستان براتون جذاب بمونه نظر قبلی کاربر رو نخونین با اینکه خیلی کوتاهه ولی قاتل لو میده خلاصه داستان: آپریل دوست و هم اتاقی هانا است که هانا وقتی به کالج و اتاقشون برمیگرده با جسد آپریل روبه رو میشه و جان نویل به جرم قتل آپریل می‌ره زندان و... تعریف کتاب های روث ور خیلی شنیدم و این تازه ترین اثر این نویسنده بود که خوندم ولی متاسفانه اونجوری که باید جذبم نکردم امیدوارم بقیه اثارش از این یکی بهتر باشند
1 سال پیش
5بهخوان
در داستان های رمز آلود همیشه آدم های مظلوم می تونن بدترین کارها رو انجام بدن
7 ماه پیش
3.5بهخوان
اگر بخوام کتاب های این نویسنده رو رتبه بندی بکنم، آن دختر میتونه رتبه ۴ باشه🤔 پایان کتاب تازه یکم هیجانی شد ولی نه خیلی🤷‍♀️، اضافه گویی داشت و الکی کش اومده بود، اما نکته مثبتش این بود که تا اخرای کتاب نتونستم بفهمم داستان چی بوده😅
کتاب های دیگر روث ورمشاهده همه