کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب کلئوپاترا ملکه نیلانتشارات سمیر منتشر کرد: در اسکندریه پدرش بطلیموس دوازدهم،مردی فلوت نواز بود.وقتی پدرش مرد،او را در تاریکی شب های سیاه تنها گذاشت.در آخرین نفس پدرش،صدای پیچش بدن سرد مارها را می شنید.می دید که چگونه دندان های زهرآگین شان نمایان می شوند. بر بستر پدر ایستاده بود و صورتش را نگاه میکرد:«چشمانش بسته،لبخند رستگاری بر لبانش نشسته،گویی به آرامی با زندگی خداحافظی کرده و از بند آن گستته بود.»این جسد پدرش بود،با این وجود گویی پدرش نبود:«پوستش خاکستری رنگ چون موم ذوب شده،عضلاتش فلج،حالت و خطوط آشنای صورتش ناآشنا و غریب.»
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر کالین فالکنرمشاهده همه