اومبرتو اکو را قبل از اینکه سال گذشته به رحمت خدا برود، عالمترین آدم روی کرهی خاکی میدانستند. بااینحال، اکو یک قصهگوی قهار است و بااینکه در رمانهایش غالباً به زمانهای قدیم سفر میکند و پای فلسفه و نظریه را هم وسط میکشد، چنان شما را درگیر داستانهایش میکند که تا مدتها اسیر جهان داستانهایش میمانید. نشر روزنه همت کرده و چند رمان مهم اکو را به فارسی منتشر کرده است، از جمله مشهورترین رمانش «آنک نام گل» که قبلاً به نام «نام گل سرخ» در ایران چاپ شده بود و این بار با ترجمهی گیراتر و پاکیزهتر رضا علیزاده منتشر میشود. از کارهای دیگرش: گورستان پراگ، آونگ فوکو، بائودولینو.
ماهنامهی شهر کتاب، شمارهی هشتم، سال ۱۳۹۵.
1 سال پیش
5بهخوان
کتاب جذابی بود، نویسنده سعی داشت شخصیت اول کتاب رو منفور نشون بده که همینطورم شده بود و شخصیت بدذات و کثیف رو خوب دراورده بود اما یه نکته ای که توی کتاب برای من جالب بود این بود که اتهاماتی که به یهودیان و صهیونیست ها نسبت میداد دقیقا همونهایی بود که واقعا وجود دارن و ما توی این سالها دیدیم،نه اینکه همه ی یهودی ها، اما وقتی از لابی های یهودی صحبت میکرد چیزی بود که واقعا هست هر چند نویسنده سعی داشت این اتهامات رو در برابر شرور بودن شخصیت اول قرار بده و بگه تمام اینها ساخته و پرداخته ی ذهن همچین ادمهایی هست.از دورانی میگفت که یهودی ستیزی مد شده بود و عده ای از این طریق ارتزاق میکردن.
ترجمه ی کتاب عالی بود،بدون دست انداز و خیلی روان.
نویسنده بهتر بود درباره ی شخصیت های واقعی کتاب توی پانویس توضیح بیشتری میداد یا اگر هم اینکار رو کرده توی ترجمه حذف شده.
10 ماه پیش
4بهخوان
فکر میکنم تمامِ رمانهایی را که از اومبرتو اکو ترجمه شده خواندهام: نامِ گلِ سرخ (نه ترجمهیِ رضا علیزاده از نشرِ روزنه. از نشری دیگر و چاپِ خیلی وقتِ پیش که از کتابخانه گرفتم)، بائودولینو (که من را جزو دوستدارانِ اومبرتو اکو کرد) آونگِ فوکو، جزیرهیِ روزِ پیشین (نسخهیِ دستِ دوم با ترجمهیِ فریدهیِ مهدویِ دامغانی که بهنظرم کتابِ جالبی نیامد)، و حالا گورستانِ پراگ.
نکتهیِ جالب اینکه من داستانِ آونگِ فوکو را یادم نمیآد. بهنظرم چنان داستانِ پرپیچوخم و پرتوطئهای بود که عجیب نیست چیزی از داستانش یادم نیاید.
داستانِ گورستانِ پراگ داستانِ جوِّ عمومی قرن نوزدهم است، جوّی که منجر به شکلگیریِ افکار و تمایلاتِ ضدّیهودی شد و نقطهیِ اوجش (که در این کتاب از آن حرفی زده نمیشه و داستان در اوایلِ قرنِ بیستم تمام میشه) یهودیکشیِ هیتلر است.
داستانهایِ اکو نیازمندِ دایرةالمعارفی در کنارِ خود هستند تا در هر صفحه چندینبار به آن مراجعه کنیم و از سوابقِ ماجرا و پیشینهیِ واقعیِ شخصیتهایِ داستان سردربیاریم. یا نیازمندِ پانویسهایِ متعدد یا مقدمهای عالمانه بهسبکِ نجفِ دریابندری و عزتاللهِ فولادوند. در کتابهایی که نشرِ روزنه از اومبرتو اکو درآورده چنین کاری انجام نشده است، که البته شاید چندان جای ایراد نداشته باشد. بههرحال، عمقی که مثلاً عزتاللهِ فولادوند دارد همه ندارند. اما این کتاب ایراداتِ دیگری هم دارد.
من این کتاب را چندین سال است که خریدهام، اما وقتی فصلِ پنجصفحهایِ اول را خواندم چنان با ویراستاریِ و ترجمهیِ آن بهمشکل برخوردم که فکر کردم هیچوقتِ دیگر هم سراغِ آن نخواهم رفت. حالا که دوباره این پنج صفحه را نگاه میکنم، میبینم شاید کمی سختگیری کردهام یا یکی دو مورد ایرادِ نابهجا گرفتهام، اما درکل نظرم درست بوده و این چند صفحه احتیاج به بازبینی دارند. اما اینبار که سراغِ کتاب رفتم و از فصلِ دو شروع به خواندن کردم، تقریباً هیچکجا دچار مشکل و لکنتِ در ترجمه نشدم و این، بهنظرم، کارِ کمی نیست. البته ترجمه شاهکار نیست، ولی مترجم از پسِ کار برآمده. (خودم در این مدت یک کتابِ جدی ترجمه کردم و میدانم که مترجمِ توانمندی نیستم. ولی، خوب، «نقدِ ترجمه» و ترجمه دو کارِ متفاوتاند.)
ایرادِ جدیِ دیگری که این کتاب دارد در صفحهبندیِ آن است. من در اینترنت جستجو کردم و نسخهای انگلیسی بهفرمت ایپاب پیدا کردم و دیدم که در آن نسخه هم این ایراد وجود دارد (و مترجم از رویِ نسخهی انگلیسیِ کتاب ترجمه کرده است). اما نسخهیِ ایتالیایی را هم یافتم و دیدم که آن نسخه این مشکل را ندارد. مشکل این است که گاهی راوی در داستان تغییر میکند و گاهی هم خطِ داستان. نویسنده (یا ناشر و ویراستارِ ایتالیایی) برای نشاندادنِ این تغییر یا با ستاره پاراگرافها را از هم جدا کرده است یا با اضافهکردنِ خط سفید اضافه، مثلِ این:
اما در ترجمهیِ فارسی هیچکجا از چنین علائمی استفاده نشده است. این ایراد آزار میدهد، ولی تمرکز را بههم نمیریزد (یا تمرکزِ من را بههم نریخت.)
و ایرادِ سوم اینکه واقعاً چرا باید چاپ ۱۳۹۳ این کتاب ۳۴۵۰۰ تومان قیمت داشته باشد؟ اصلاً این از یادم رفته بود، ولی وقتی دیدمش مغزم سوت کشید که عجب پولی سلفیدهام (بهقولِ معروف). من کتابهایِ دیگری هم از نشرِ روزنه خریدهام و میدانم این گرانفروشی فقط در موردِ مجموعه کتابهایِ اومبرتو اکو و تالکین اجرا میشود، ولی بههرحال خیلی زور دارد.
و نکتهیِ آخر اینکه برایِ من عجیب است کتابهایِ اومبرتو اکو توجهِ ماسونپژوه و یهودیپژوهِ شاخصی مثلِ آقایِ عبداللهِ شهبازی را بهخود جلب نکرده است. سالها پیش، وقتی آقایِ شهبازی در فیسبوک فعال بود، با کلی شرم و حیا از ایشان پرسیدم نظرشان دربارهیِ کتابِ آونگِ فوکو چیست و ایشان جواب دادند که «خودم نخواندهام اما یکی از دوستان خوانده است» و بعد مشتی بدوبیراه ازقولِ آن دوست دربارهیِ اکو گفتند، که اکو اینها را نوشته برایِ اینکه جریانِ ضدیت با ماسونها را بیارزش و سبک کند. حالا، این داستانِ گورستانِ پراگ را که میخوانم میبینم که واقعاً اگر کسی حرفهیِ پژوهشیاش دربارهیِ یهودیان و ماسونری است نمیتواند این کتابهایِ خوشخوان و جذاب از نویسندهای مشهور و معتبر را نخواند و بیمحل کند، مگر اینکه واقعاً این کتابها زیرآبِ جهانبینیِ پشت آن پژوهشها را بهدرستی زده باشد. دستِ یهودیان و ماسونها را در همهکار دیدن سابقهای طولانی و جدی در غرب دارد و بهنظر هم نمیرسد که این ضدیت با یهودیان واقعاً از بین رفته باشد، منتهی همان سازمانهایِ جاسوسی و مراکزی که زمانی برایشان بهصرفه بود که ضد یهودیان باشند (و در این کتاب داستانشان را میخوانیم)، الان بهنفعشان است که ضدَ آنتیسمیتیزم باشند. تا چرخِ روزگار چطور بچرخد و چه مردمانِ بیخبر و بیگناهی دوباره قربانیِ این توطئهها بشوند.
پ.ن ۰۱٫۰۴٫۱۱: ریویوی به این خوبی. چرا با وجود داشتن بیش از صد «فرند» و بیش از دویست فالوئر، هیچکس لایکش نکرده؟