کتاب|

عمومی|

داستان|

روس

درباره‌ی کتاب تخم مرغ های کشندهانتشارات پویان منتشر کرد: پولایتس یک دفعه چند قدمی به عقب برگشت، رنگش مثل گچ سفید شده بود. شوکین در حالی که اسلحه‌اش را به دست گرفته بود، دهانش بازمانده و خشکش زده بود. سراسر گلخانه پر از جماعت زخم خورده‌ای از کارهای غول‌پیکر بود . کلافی از مارهای گره خورده بر زمین گلخانه می‌خزیدند، فیس فیس می‌کردند، می‌پیچیدند و سرهایشان را به این‌طرف و آن‌طرف می‌گرداندند. پوست تخم‌های شکسته شده و به زمین ریخته‌ی آن‌ها، زیر بار سنگین بدن‌هایشان قرچ قرچ می‌شکست.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
4بهخوان
بولگاکف؟! همان همیشگی جذاب. همان همیشگی یعنی، بیان وقایع سیاسی و اجتماعی جامعه در قالب طنز و تلفیق این طنز در قالب رئالیسم جادویی. این کاری‌ست که دکتر بولگاکف دوست‌داشتنیِ ما، آن را ماهرانه انجام می‌داده و برای فرار از چنگال سانسورچیِ زمان خود در این رمان و البته رمان‌های دیگری که پیشتر از او خوانده‌ام، همانندِ «مرشد و مارگریتا» و «قلب سگی» هربار با استفاده از المان‌های جذاب بصورت ماهرانه عقاید خود را به روی کاغذ آورده است. این کتاب به اندازه‌ای کم‌حجم است که ورود به داستانِ‌ آن را جایز نمی‌دانم و خواندنِ آن را اولا به علاقه‌مندانِ این دکتر دوست‌داشتنی و محبوب و دوما به علاقه‌مندان سبک رئالیسم جادویی و نهایتا به سایر دوستانی که به ادبیات روسیه علاقه دارند پیشنهاد می‌کنم. پند نامه دیکتاتورها فقط بساط فساد و ویرانی را در جامعه به پا نمی‌کنند، بلکه مهمتر از دو مورد فوق، «جهل» را در عموم مردم به خصوص مردمِ کمتربرخوردار نهادینه می‌کنند و این جهل حتی پس از نابودی یک دیکتاتور هم جلوی خیلی از پیشرفت‌ها را خواهد گرفت و یک مانع بزرگ برای رسیدن به ترقی در جامعه است، چه بسا این جهل در خیلی از موارد باعث رهایی از دیکتاتوری نشده و دیکتاتور دیگری را بر سر کار آورده! مثال؟ لازم نیست، خودتان می‌دانید منظورم چیست. گفتاری کوتاه در مورد ترجمه‌ی کتاب من هیچ شناختی از خانم «میترا فراهانی» مترجم این کتاب نداشتم و به دلیل نبود گزینه‌های دیگر روی میز به سراغ ترجمه‌ی ایشان رفتم. پیشتر در گذشته‌ی نه چندان دور کتاب‌های «یادداشت‌های یک پزشک جوان» و «قلب سگی» را با ترجمه‌ی آقای «آبتین گلکار» و ابررمان «مرشد و مارگریتا» را با ترجمه‌ی بی‌نظیر «دکتر میلانی» خوانده بودم و از آن‌ها لذت برده بودم اما در این کتاب هرچند سطح ترجمه از آن کتاب‌ها پایین‌تر بود اما همچنان متنی روانی را ارائه کرده و اگر شما هم در انتخاب مترجم دچار مشکل شدید، می‌توانید از این ترجمه مطالعه نمایید. کارنامه تنها یک ستاره از کتاب کسر می‌نمایم و چهارستاره برایش منظور می‌کنم، چون نمی‌توانم نمرات «مرشد و مارگریتا» و «قلب سگی» را ویرایش و شش ستاره برای‌شان منظور نمایم. هفدهم آذرماه یک‌هزار و چهارصد
2 ماه پیش
3.5بهخوان

با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش می‌شود.

چقدر بولگاکف و کارهاش را دوست دارم!<: شاید در نگاه اول یک داستان معمولی با چاشنی طنز و تخیل باشه،اما دقیق تر که بهش نگاه کنیم می‌بینیم که در واقع حقایق تلخی از زندگی واقعی را انعکاس میده،تصویری از پیشرفت های علمی هراسناک و جهل مردم که چجوری جامعه ی بشریت رو تحت تاثیر قرار میده و به نابودی میکشونه(: در انتهای کتاب،جنون مردم و یورششون به آزمایشگاه و پروفسور پرسیکف و پانکرات بیچاره من رو یاد آدم خواران ژان تولی انداخت! دلم برای پرفسور پریسکف و برای پانکرات گفتن هاش تنگ میشه(:
1 سال پیش
3بهخوان
به داستان «قلب سگی» اثر دیگر نویسنده، بسیار مانند است. با زبان طنزآمیز، دخالت آدمی در طبیعت را به‌چالش می‌کشد. پروفسور پرسیکف به دستاوردی بزرگ در زمینه جانورشناسی رسیده، اما هنگامی که پای روزنامه‌ها و دخالت دیگران به ماجرا باز می‌شود، سرنوشت دورازانتظاری برای آن رقم می‌خورد.کوتاه است و خوش‌خوان با برگردانی روان (ترجمه پونه معتمد).🌺
1 سال پیش
5بهخوان
این رمان کوتاه به طور موجزی توضیح میدهد که اگر کار را از یک دانشمند متخصص بگیرید و به یک انقلابی متعهد (ولی ابله) تحویل دهید چه فاجعه ای رخ میدهد!
کتاب های دیگر میخائیل بولگاکفمشاهده همه