دربارهی کتاب سفر به دور اتاقم (جیبی)انتشارات ماهی منتشر کرد:یک کتاب فوق العاده خواندنی و جالبدر سالهای پایانی قرن هجده، یک اشرافزادهی جوان، در نتیجهی یک دوئل، به مدت 42 روز در خانهاش در تورین محبوس میشود. در این مدت، هم برای اینکه حوصلهاش سر رفته است و هم از سر شوخی با اتفاقی که افتاده، تصمیم میگیرد سفرنامهای بنویسد دربارهی اتاقش. پاسکال روزی گفته بود که تمامی مشکلات ابنای بشر به این خاطر است که نمیتوانند بهتنهایی در اتاقشان بنشینند و شاد باشند؛ سفر به دور اتاقم نتیجهی یک حبس اجباری در اتاق است که نویسندهی آن سعی کرده شاد باشد، و نتیجهی کار درخشان از کار درآمده. این کتاب، ادیسهای کمیک است به سبک و سیاق آثار لارنس استرن که خبر از آغاز جنبش رمانتسیم میدهد. درباره این کتاب بیشتر بخوانیدپیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
سوالی که من رو در نوشتن این نظر هدایت میکند این است: چه توقعی باید از داستانی داشت که نویسندهاش به حال ورتر گریسته، نظام فکریش را "روح و حیوان" نامیده و مجذوب سبک لارنس استرن است و رمانتیکی است که در طول این سفر ۴۲ روزه در آسمان خیال خود توانایی دور نگه داشتن دلتنگیاش را از قلم خود ندارد؟!
کتابی که نویسندهاش یک روز کامل من رو با خودش همراه در سفری به راستی پربار و خیال انگیز کرد.
کتابی که بیست سال بعد از رنجهای ورتر جوان نوشته شده و نویسنده به هیچ وجه شیفتگی خودش رو به این اثر به عنوان یکی از بزرگترین آثار جنبش رمانتیسم پنهان نمیکند. و خود این اثر هم به سرعت در اروپا پخش و تبدیل به یکی از آثار محبوب در دورهی اوج رمانتیسم میشود. و اما باید به واقع باید چه توقعی از یک نویسندهی رمانتیک داشت؟ رعایت سلیقههای متفاوت و تلاش برای کسب رضایت یا پر زدن در بیکرانگی های روح خود و بازگشت دوباره به بدنش که خود آن را گاهی "حیوان" و گاهی "دیگری" خطاب میکند با میوههای شیرین معنوی که ممکن است حتی پرت و پلا به نظر آید در نظر بشر منطقی قرن بیست و یک. و چه توقعی باید داشت از این بشر منطقی؟ که درک کند نویسندهای را که از سودمندی و دلپذیری تنها سفر کردن روح رهای از قید و بند ماده را در کتابی به این کوچکی به این خوبی به تصویر میکشد؟
حس میکنم هرچه بیشتر بنویسم فقط خودم رو خسته و لذت رو بر کسانی که این کتاب رو خواهند خواند حرام کردهام. قطعا کتاب بی عیب و نقصی نیست ولی اگر حتی کمی مجذوب رمانتیسم هستید، درک نشدهاید و کمی هم خود را "حساس" میدانید، از دستش ندهید. اما مطلع باشید که این کتاب یک سفرنامهی طبیعی که نه، بلکه یک سفرنامهی ماوراءالطبیعی است.
و شاید بتوان آن را علاوه بر "سفری به دور اتاقم"، "سفری به دور از اتاقم" نامید.
و در آخر باید بگویم که احساسی هم که در نوشتن این نظر بر من غالب بود یأس ناشی از درک نشدن این اثر بود. وجود من در این کتاب یک همنوع یافت و درک شد و واقعن برام سخت بود که ببینم این اثر انقدر مظلوم واقع بشه.
1 سال پیش
2بهخوان
خیلی دوستش نداشتم از لحن و گفتار کتاب خوشم نیومد و بنظر یه بیهوده گویی بود sorry guys
2 سال پیش
3بهخوان
به نام او
دلنشینترین اثری که از آلن دوباتن خواندهام «هنر سیر و سفر» به ترجمه خانم گلی امامی است که پیش از این معرفی کردهام
دوباتن در کتاب خود هشت ویژگی برای سفر رفتن برمیشمرد و در هر بخش با محوریت قرار دادن یک هنرمند، شاعر و نویسنده و همچنین یک مکان جغرافیایی خاص در مورد ویژگی مور نظر خود سخن میگوید
مثلا در بخش هفتم که "در باب هنر دیدهگشا" نام دارد با راهنمایی ونسان ونگوگ به پرووانس سفر میکند.
دوباتن پس از این هشت سفر، فصلی را به کتاب میافزاید تحت عنوان بازگشت (در باب عادت کردن) در این فصل که در محل سکونت دوباتن در لندن میگذرد راهنمای سفر اگزویه دومستر است، نویسنده کلاسیک فرانسوی صاحبِ کتابِ سفر به دوراتاقم.
پیش از این به غیر از چند صفحهای که در کتاب دوباتن از این نویسنده و اثرش یاد میشود. اطلاعاتی در مورد او به زبان فارسی نبود و اثری از او ترجمه نشده بود، خوشبختانه مدتیست که این اثر کلاسیک با ترجمه خوبِ دوستِ عزیزم احمد پرهیزی، که از فرانسوی برگردان کرده، توسط نشر ماهی منتشر شده است.
احمد پرهیزی پیش از این کتاب مهم ضد سنت بوو مارسل پروست را ترجمه کرده بود که در همان سال جزو نامزدهای جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش ترجمه شد و مورد تقدیر قرار گرفت.
بخش کوتاهی از این کتابِ جمع و جور و خواندنی:
حضرات، این شما و این هم کتاب بنده! بخوانیدش! من به اطراف و اکنافِ اتاقم سفری کردم که چهل و دو روز به طول انجامید. مشاهدات جالبی که داشتم و حظّ مدامی که طی مسیر بردم مرا بر آن داشت تا آن را در دسترس عموم قرار دهم. آدمی از سفر به دور اتاق خود لذتی میبرد که از حسادت آزارندهیِ مردمان در امان است و برای دست یافتن بدان حاجت به هیچ مال و ثروتی نیست