کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب برخورد تمدن‌ها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریوانتشارات خوب منتشر کرد:وقتی یکی از مستأجران ساختمانی در مرکز رم به قتل می رسد، زندگی جامعه کوچک اهالی ساختمان، که هرکدام اهل گوشه ای از جهان اند، آشفته می شود. پلیس از همسایه های مقتول بازجویی می کند و هرکدام از همسایه های قربانی، با روایت خود، حکایتی جاندار و درخشان از محله ای رنگارنگ در رم معاصر را به تصویر می کشد. شخصیت ها به نوبت پا به صحنه می گذارند، شهادت می دهند و سرگذشت تنیده به هویت نژادی خود را روایت می کنند؛ روایتی از دلواپسی ها و سوء تفاهم های برآمده از زندگی در حاشیه جامعه و نیز روایتی از تحقیر و ترس و بی اعتنایی اکثریت مردم. از دل هم نشینی همه این ها، داستانی تأثیر برانگیز سر بر می آورد که برای تک تکمان آشناست؛ چه در ایتالیا زندگی کنیم، چه در لس آنجلس. در پس این کمدی تلخ و شیرین، حقیقتی از اجتماع نهفته است که اغلب نادیده می گیریم و تحلیلی مردم شناختی که سطر به سطرش خواننده را به حیرت وا می دارد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
7 ماه پیش
3بهخوان
کتاب در مورد سکنه ی یک ساختمان است که جز چهار نفرشان، مابقی مهاجرانی از ایران، پرو، بنگلادش، مصر و هلند هستند. سگ یکی از ایتالیایی های گم شده است. فردی در آسانسور به قتل رسیده و آمادئو، تنها شخصیتی که مورد قبول تمام آدمهای آن ساختمان نیز ناپدید شده است. کتاب به نژادپرستی می‌پردازد و نویسنده به خوبی به زشتی های این صفت اشاره می‌کند. ایتالیایی هایی که نه تنها نسبت به مهاجران نژادپرست هستند که در برابر هموطنان خودشان نیز ناسیونالیسم هستند. زن دربان و زنی که سگش گم شد مهاجران را تحقیر می‌کنند. استاد دانشگاه به میلانی بودنش افتخار و جنوبی ها و به خصوص رمی ها را کوچک میپندارد. در این بین آمادئو برای همه حتی نژادپرست ها قابل احترام است. شخصی که به تاریخ، زبان و ادبیات، فرهنگ و جغرافیای ایتالیا و به خصوص رم، بیش از هر ایتالیایی تسلط دارد. اما پس از مفقود شدن آمادئو زمزمه هایی از مهاجر بودنش بر سر زبان ها می افتد که انتهای کتاب پرده از راز او برداشته می‌شود. روايت کتاب جالب است. در یک فصل یکی از ساکنان در مورد آمادئو صحبت می‌کند . فصل بعدی به یادداشت های آمادئو در مورد شخص قبلی می‌رسیم که همین شیوه نگارش به جذابیت کتاب افزوده است . اولین راوی، پرویز، مهاجر ایرانی الاصل است که از شیراز راهی رم شده و تنها کسی که او را درک می‌کند آمادئو است. زن دربان پرویز را آلبانیایی خطاب می‌کند و دائما از او می‌پرسد سگ و گربه می‌خورد؟ زنی که سگش گم شد پرویز را کولی خطاب می‌کند و قصد داشت به خاطر اینکه پرویز گفته بود در کشور ما سگ ها را بیرون از خانه آن هم برای نگهبانی نگه می‌دارند شکایت کند که به خاطر آمادئو منصرف شد. همین زن به اقبال که اهل بنگلادش است و تعاونی دارد می‌گوید پاکستانی نفرت انگیز که قاچاقچی مواد مخدر است. دختر اهل پرو را فیلیپینی نامتمدن می‌نامد. استاد دانشگاه که اهل شمال ایتالیا و شهر میلان است زنی که سگش را گم کرد جنوبی احمقِ عضو مافیا خطاب می‌کند و میپندارد مانند تمام جنوبی ها از خرابه هایی نظیر کلیسا و آثار و ابنیه قدیمی کسب درآمد می‌کنند. او، زن دربان را مانند تمام رمی ها علاف و بیکار و سخن چین توصیف می‌کند که البته بارها بر اینکه نژادپرست نیست تاکید دارد. برای او، استفاده از آسانسور نشانه و مرز تمدن و بربریت است. نویسنده الجزایری تبار، سرخورده از وطن و سنت و دین و مذهب راهی ایتالیای نژادپرست شده که آنجا هم نمی‌تواند آنچه مقصودش است را بیاید. جز صفحاتی از کتاب که اشاره های جنسی نامناسب دارد و اگر مترجم به خودش زحمت میداد و آن را حذف می‌کرد ( با حذف آن هیچ خللی به اصل داستان وارد نمیشد) کتاب دلنشين و خواندنی از آب در آمده است. شروع شدن کتاب با سخنان پرویز و صحبت از حافظ و سعدی و خیام و ایران و ایرانی، یکی از دلچسب ترین شروع هاست. به یکبار خواندنش می ارزد.
10 ماه پیش
3بهخوان
‍ داستان برخورد تمدن‌ها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو  از جایی شروع می‌شود که محبوب‌ترین فرد ساختمانی مهاجرنشین در پیاتزا ویتوریو با نام مستعار آمدئو متهم به قتل منفورترین فرد ساختمان که به گلادیاتور معروف است می‌شود. قتلی در آسانسور این ساختمان که محل اصلی دعواهای اهالی ساختمان است، رخ می‌دهد. هر کدام از اهالی ساختمان یا آشنایان او در رم، با شناختی از آمدئو دارد، از او صحبت می‌کند و هیچ‌کس باور نمی‌کند که او قاتل باشد. همه با هر شناختی که از آمدئو دارند، با اطلاعات درست و غلطی که از او پیدا کرده‌اند در مورد او نگاهشان به این قتل می‌گویند. ما در ۱۱ تک گویی آشنایان آمادئو، او را از نگاه آن فرد می‌شناسیم و در روزنوشت‌های آمدئو که بعد از هر بخش آمده، از نگاه خود آمدئو به آن فرد و ارتباطشان با او می‌نگریم. جذاب‌ترین بخش این داستان برای من، تفاوت شناخت افراد در مورد آمدئو است، در حدی که حتی در ارتباط با مهاجر بودن یا نبودن او اختلاف نظر است. آمدئوی گریزان از حقیقت تلاشی برای فاش کردن حقایق در مورد خودش نمی‌کند و حتی از همسر ایتالیایی خود می‌خواهد که چیزی از گذشته نپرسد. در خلال این ماجرا ما با نژاد پرستی، مسئله‌ی مهاجرت و تعارضات فرهنگی ناشی از تعامل فرهنگ‌های مختلف روبرو می‌شویم. از آنجا که ما در این کتاب با شگفتی‌های انسان شناسانه و جامعه شناسانه روبرو می شویم، این کتاب برای افرادی که به این موضوعات علاقه دارند جذاب و پر کشش است. اگر از کشف ذره ذره‌ی حقیقت لذت می‌برید توصیه می‌کنم این رمان کم حجم را بخوانید. .
0 سال پیش
5بهخوان
کتاب روایت آدم های مختلف با جریان های فکری گوناگون ذهنی‌شان در باب حادثه‌ی تازه رقم خورده است. با ورق زدن هر چپتر از کتاب با هر شخصیت و جریان فکری(تمدن) به نحوی جذاب آشنا می‌شویم و هربار از دیدگاه دیگری‌های مختلف مسائل را بازبینی می‌کنیم. هنر نویسنده و فرم انتخابی او برای روایت آنچنان غنی و جذاب بود که کتاب را لایق یکبار خوانده شدن می‌دانم. کتاب دلنشین، غنی و سرشار از تفاوت هاست. و این برای مخاطب آوردگاهیست برای آموزش قوه‌ی قضاوت که می‌توان مسائل را از چند جهت مختلف دید. شیرینی های قلم نویسنده و روایت کشش دار آن باعث شد که کتاب تا انتها جذاب بماند. اثری کوتاه که شما را با عمق شخصیت ها آشنا می‌کند. آن هم در چند صفحه و این هنر بدیع نویسنده است. داستان درباره‌ی گزارشات بعد از رقم خوردن قتل در یک مجموعه است که از دیدگاه ساکنان به کم و کاست ماجرا می‌پردازد. مقتول به نام گلادیاتور منفور ترین کاراکتر داستان است و آمدئو مظنون به قتل، محبوب ترین انسان مجتمع می‌باشد. در این بین نظرات هر یک از شخصیت ها باعث شناخت ما از شخصیت های دیگر هم می‌شود که این تیکه های پازل را بیشتر با هم چفت می‌کند. کتاب بیشتر به کشمکش مهاجرانی که هنوز گذشته‌ی خود را با خود دارند و مقیمانی که درباب نحوه برخورد با مهاجران سردرگمند می‌پردازد و این شدیدا کتاب را برایم خواندنی تر می‌کرد. خواندن این کتاب برای کسانی که شوق مهاجرت کردن دارند خالی از لطف نیست.
1 ماه پیش
4.5بهخوان
دوستش داشتم. متفاوت بود و درس‌های زیادی میشد ازش گرفت. چیزی که خیلی توجهم رو جلب کرد این بود که نویسنده، صرفا راوی مطلب نبود و زمینه‌ی تحصیلاتش درباره‌ی فلسفه‌ی انسانی و جامعه‌شناسی و ... بود و انگار واقعا خاطراتش رو پیاده کرده بود توی کتاب. من قسمت پرویز رو خیلی دوست داشتم و چون اول کتاب هم بود مدام چک می‌کردم آیا نویسنده‌ی کتاب ایرانیه که باهاش همذات‌‌پنداری می‌کنم؟ واقعا برام عجیب بود که یک نویسنده‌ی واحد بتونه این میزان تفاوت و تنوع فرهنگی رو پیاده کنه...! درباره‌ی ترجمه هم بگم که خیلییییی راضی بودم. یکی از بی‌نقص‌ترین ترجمه‌هایی بود که دیدم، روون و گویای مطلب. در کل اگه یه کتاب خوش‌خوان می‌خواید و فرصت کمی دارید برای خوندنش و البته علاقه‌مندید از چالش‌های مهاجرین، مسئله‌ی تنوع فرهنگی که ممکنه باعث شه حتی با ساده‌ترین مسائل مثل آسانسور به چالش بخورید و از این قبیل موضوعات آگاه بشید، پیشنهاد میکنم حتماااا این کتاب رو بخونید. خیلی دوست‌داشتنیه.☁️