کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب بی احساس (پالتویی)انتشارات وال منتشر کرد:پُروست داستان کوتاه «بی‌احساس» را در بیست‌ودوسالگی نوشت و در سال 1896 در نشریه‌ای نه‌چندان معتبر به‌نام «وی کونتومپورن» چاپ کرد. آنچه این اثر را قابل توجه می‌کند، بسیاری از مضامینی است که پروست خیلی دیرتر در کتاب‌های مشهورش چون «عشق سوان» به‌کار می‌گیرد، از جمله کندوکاوِ احساسات، مفهوم دلدادگی، و به‌ویژه مطالعه‌اش دربارۀ تبلور عشق.«شاید هم او هنوز دوستش نداشت، شاید پیش از سفر فرصت نمی‌کرد عاشقش شود… پریشان، سرش را پایین انداخت و نگاهش به گل‌های پلاسیدۀ بالاتنۀ لباسش افتاد که گویی می‌خواستند گریه سر دهند. اینکه چقدر رؤیایش گذرا و سعادتش، حتی اگر بوقوع می‌پیوست، کوتاه‌مدت بود، با غم گل‌های پلاسیده‌ای یکی شد که پیش از مرگ، صدای تپش قلب او را برای نخستین عشقش، نخستین تحقیرش، و نخستین غمش، شنیده بودند.»
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
2بهخوان
یک روایتِ خیلی کوتاهِ خطیِ نیمچه عاشقانه‌ی به اصطلاح کلاسیک. حرفِ خاصی برای گفتن ندارد. خودِ پروست احتمالا تنش در گور لرزیده بعد از انتشارِ این داستانِ ابتداییش :)) به کارِ نوجوان‌ها (۱۵سال به بالا) شاید بیاید یا برای شروعِ کتاب خواندن، چون سبک و ساده است. ولی یک گوشواره‌ی خیلی خوب دارد؛ قلب انسان نه یارای همیشه گریستن دارد و نه توان همیشه دوست داشتن.
کتاب های دیگر مارسل پروستمشاهده همه