کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب دریای آسایشانتشارات میلکان منتشر کرد :داستان دریای آسایش برای هنر خواننده ای غافلگیرکننده خواهد بود ؛ چه هواداران نویسنده این کتاب و چه کسانی که با قلم او آشنا نیسند. زیباترین جنبه ساختار کتاب در این است که در آن پرتره هایی دقیقی از شخصیت ها خلق و در عین حال به پاسخ سوالات بزرگ و اساسی زندگی پرداخت شده است.ادوین سنت اندروی هجده ساله ، بابت سخنرانی نامناسبش سر میز شام ، به دستور پدر از انگلستان به کاندا تبعید می شود. در آنجا مسحور زیبایی طبیعت بکر می شود و قدم در جنگل می گذارد. ناگهان برایش اتفاقی می افتد که به هیچ وجه دلیلی برای آن نمی یابد و آن را حمله صرع یا میگرن یا چیزی مشابه آن می پندارد.دو قرن بعد نویسنده معروف، آلیو لوئلین ، در تور معرفی کتاب روی زمین است. اما خانه آلیو در مستعمره دوم زمین ،ماه است. در کتاب مشهور آلیو که در دوران همه گیری بیماری مشهور تر هم می شود ،درباره رویدادی عجیب نوشته شده ، اتفاقی درست مشابه آنچه سنت اندرو تجربه کرده بود.چندین دهه بعد از روی دادن این اتفاق های عجیب ،کارآگاهی به دنبال تحقیق در مورد ناهنجاری در آمریکای شمالی است و متوجه رویدادهایی مشابه در تاریخ می شد که زندگی شاهدان این واقعه را زیر و رو کرده است ، فرزند یک ارل انگلیسی دیوانه می شود و می میرد نویسنده ای معروف در میانه همه گیری بیماری روی زمین گیر می افند و در هتلی در نیویورک بر اثر بیماری می میرد.زنی دیگر که همین اتفاق را دیده و تصادفا از آن فیلم برداری کرده هنگام طوفان از روی عرش کشتی ناپدید می شود.آیا کارآگاه می تواند پرده از رازی بردارد که هر کس به آن پی برده از صحنه تاریخ محو شده است.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
9 ماه پیش
2بهخوان
از شروع کتاب خوشم اومد و با اینکه هیجان خاصی نداشت، نوع داستان‌گویی نویسنده به نظرم جالب بود و دلم می‌خواست ادامه بدم ببینم این خط‌های داستانی بی‌ربط رو چطور میخواد به هم وصل کنه.... ولی خب، آخرش خیلی ناامیدم کرد. رسما به هیچ کدوم از سوالهای ایجاد شده یه جواب درست و حسابی نداد و واقعا پایان‌بندی بی‌نمکی داشت، طوری که با خودم گفتم، همین؟! الان خب که چی؟! دیگه چیزی در مورد تعداد مضحک شخصیت‌های هم‌جنس‌گرا نگم 😑 قشنگ از ۱۹۰۰ تا ۲۴۰۰ تو هر برههٔ زمانی حداقل با یه جفت شخصیت هم‌جنس‌گرا مواجه می‌شدی! طوری که جای اکثریت و اقلیت در دنیای این خانم نویسنده رسما عوض شده بود... یه دلیلی که من کمتر دلم میخواد سمت کتابای علمی-تخیلی جدید برم همینه... احتمال میدم این موضوع تو معروف شدن و امتیاز بالای کتاب تو شبکه‌های کتابخوانی بی‌تأثیر نبوده باشه! چون والا ما که چیزی دیگه‌ای که بشه استقبال مخاطبین رو بهش ربط داد ندیدیم 😑😄
7 ماه پیش
3.5بهخوان
«حتی اگر اثباتی قطعی مبنی بر اینکه ما توی شبیه‌سازی زندگی می‌کنیم، حاصل شود، باز هم پاسخ درست به این خبر این است که: خب که چه؟ زندگی در شبیه‌سازی باز هم یک‌جور زندگی است.» کتاب با روایت بخشی از زندگی ملال‌آور فردی بریتانیایی شروع می‌شه که به دلیل عقاید مخالفش با استعمار بریتانیا، از طرف خانواده‌ی اعیانش عملاً به کانادا تبعید می‌شه. تا اینجا داستان علمی‌تخیلی نیست، چیز خاصی هم نداره. شاید حتی حوصله‌سربر باشه. اما آخر همین بخش، اتفاقی می‌افته که خواننده رو کنجکاو می‌کنه. توی بخش بعد که به زمان حال (نسبتاً حال. اوایل 2020) می‌ریم، روایت عادی دیگه‌ای می‌خونیم که البته می‌شه ارتباطاتی با روایت بخش قبل توش دید، اما جایی که به بیماری کووید اشاره می‌شه، تا حدودی می‌شه فهمید که اصلاً ارتباط این داستان‌ها با هم چی می‌تونه باشه. از اونجا به بعد داستان با روند خوبی دنبال می‌شه. بخش سوم هم که در آینده رخ می‌ده و تور رونمایی از کتاب نویسنده‌ای رو روایت می‌کنه که اتفاقاً در اون دوران هم بشر در آستانه‌ی همه‌گیری جدیدیه، جذابیت‌های خاص خودش رو داره (اون تعریف ماجرای همه‌گیری‌ها در خلال داستان و در قالب سخنرانی‌های نویسنده در نشست‌های کتابش هم جالب بود). در کل نوع روایتش رو دوست داشتم. جابه‌جایی بین زمان‌ها که منِ خواننده نباید منفعل می‌بودم و می‌تونستم توی ذهنم سناریوهای مختلفی شکل بدم، فرضیه‌سازی کنم و ارتباط داستان‌ها رو حدس بزنم. از جایی هم که کلیت ماجرا مشخص می‌شه و دیگه نویسنده افسار داستان رو در دست می‌گیره، همراهی با اون چالش‌های اخلاقیش برام جالب بود. یه علمی‌تخیلی نرم، بدون اینکه مخاطب رو درگیر جزئیات پیچیده و فنی کنه. ایده‌اش رو دوست داشتم. حتی پایان‌بندیش در نهایت متفاوت با چیزی بود که انتظار داشتم. موقع خوندن کتاب توی ذهنم بود که نویسنده بخواد نتیجه‌ی دیگه‌ای بگیره. مدام داشتم با همین فرض استدلال‌های داستان رو برای خودم تحلیل می‌کردم و تا حدودی ازش ناراضی بودم، چون با این فرض، روند داستان با عقل جور در نمی‌اومد. اما بعد از تموم کردن کتاب، وقتی دیدم نویسنده نتیجه‌گیری دیگه‌ای داشته، یکهو اتفاقات برام منطقی شد. اون ناهنجاری برام قابل‌درک‌تر شد و ملموس‌تر. در کل بعد از پایان، کتاب بیشتر برام دوست‌داشتنی بود. + اولین کتاب برای من بود که بعد از دوران شوم کرونا به‌وضوح بهش اشاره کرده بود. بخش روایت آلیو لولین هم که لحظات پیش از شروع همه‌گیری رو روایت می‌کرد، حالا که تجربه‌ی کرونا رو داشتم، برام ملموس‌تر بود. مدام من رو می‌برد به اون روزهای تاریک و سرد و ناامیدکننده. + در داستان با اسامی خیلی زیادی مواجه می‌شیم. من با این موضوع همیشه مشکل داشتم، توی این کتاب هم. کمی هم اذیت‌کننده است، به‌خصوص اوایل داستان. اما به‌مرور شخصیت‌هایی که مهم‌ترن برای آدم جا می‌افتن. + ترجمه‌ی کتاب واقعاً خوب بود. از آقای نصری قبل از این ترجمه‌ای نخونده بودم، اما با توجه به دقتی که توی ترجمه‌ی عنوان کتاب داشتن، نسبت به ترجمه‌ی موجود دیگه‌ی کتاب که سهل‌انگارانه ترجمه کرده بودش، سراغ نسخه‌ی نشر تندیس رفتم و ناراضی نیستم. ترجمه‌ی تمیز و شسته‌رفته‌ای بود. + چرا دریای آرامش؟ غیر از یک بار که اشاره‌ی خیلی محو و اثرنگذاری بهش شده بود، دیگه بهش اشاره‌ای نشده بود. نتونستم درک کنم چرا این اسم برای کتاب انتخاب شده. + از طاقچه ناراضیم. چرا فاصله بین پاراگراف‌ها رو از بین می‌بره؟ روایت‌های گسپری و آلیو پر از تکه‌روایته که با فاصله باید از هم جدا بشه (مثل کتاب اصلی) ولی حداقل توی نسخه‌ی طاقچه همه‌ی این پاراگراف‌ها بدون فاصله به هم متصلن و خواننده متوجه نمی‌شه که از یک تکه‌روایت وارد تکه‌روایت دیگه‌ای شده. «فکر می‌کنم که ما به‌عنوان یک گونه‌ی جانوری، تمایل داریم باور کنیم در نقطه‌ی اوج داستان زندگی می‌کنیم. این نوعی خودشیفتگی است. می‌خواهیم باور کنیم به شکلی منحصربه‌فرد مهم هستیم، که در پایان تاریخ زندگی می‌کنیم، که حالا، پس از چند هزاره هشدار دروغین، زمان ما در نهایت بدترین زمان ممکن است، که ما در نهایت به پایان جهان رسیده‌ایم.»
9 ماه پیش
1بهخوان
یه کتاب خیلی بی مزه جزو کتاب هایی بود که به زور تمومش کردم و اگر گروه همخوانیمون نبود قطعا نصفه رهاش میکردم. شخصیت پردازیش خیلی ضعیف بود. ۹۰ درصد شخصیت ها هم همجنس باز بودن فقط خداروشکر نویسنده انقدر هنر نداشت که شخصیت پردازی قوی ای داشته باشه و تو رو به شخصیت هاش علاقه مند کنه. خود داستان هم که خیلی ضعیف بود و به قول شخصیت اول داستان تهش باید بگی 《خوب که چی؟!!!》 در نهایت که این ترجمه هم افتضاح بود . پر از غلط های واضح با اینکه این ترجمه رو خریدم ولی مجبور شدم برم سراغ دریای آسایش تا بفهمم چی میخواد بگه.
9 ماه پیش
2.5بهخوان
یک کتاب علمی تخیلی که نسبتا خوب شروع شد و تقریبا می‌شود گفت طوری داستان را روایت می‌کرد که دوست داشتی ته ماجرا را بفهمی ولی به آخر که رسیدم ناامید شدم و خورد توی ذوقم. فقط کمی از بحث سفر در زمانش خوشم آمد ولی در کل توصیه‌اش نمی‌کنم. ترجمه اصلا خوب نبود چون چند غلط فاحش داشت که خیلی عجیب بود کسی مترجم کتاب باشد ولی آنها را نداند و اشتباه ترجمه کند. تا دلتان بخواهد هم شخصیت‌های همجنسگرا داشت که بعضی‌ها در ترجمه هم واضح بود ولی بعضی‌ها را به لطف دوستمان در همخوانی کتاب که از روی نسخه‌ی زبان اصلی می‌خواند متوجه می‌شدیم. نویسنده شورش را درآورده بود رسما!!!