کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب دل تاریکیدل تاریکی را بزرگترین رمان کوتاه قرن بیستم و واقعیت فرهنگی اروپا ،محکومیت روش های استعماری،سفر شبانه به دنیای ناخودآگاه،نمایش امپریالیسم و... نامیده اند. در دل تاریکی،کلمات بر گرد دایره ای واحد می چرخند،در کلمات دیگر مستحیل می گردند و شبکه ای از تداعی معانی ایجاد میکنند و بر اثر تداعیها همه تصاویر با هم مرتبط میشوند. یگانه شدن تصاویر گوناگون، دنیای دل تاریکی را با دنیای اساطیری پیوند می دهد. کنراد گفته است که هدف او از نوشتن این است که خواننده را به شنیدن و حس کردن و، خاصه، دیدن وادارد. البته در چنین شنیدن و دیدنی لازم است که گوش ببیند و چشم بشنود.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
10 ماه پیش
5بهخوان
دل تاریکی نه یک رمان نه یک داستان بلند که بلیط یک سفر دریایی خرکی به رودخانه های آفریقاست لذا از بهم راه داشتن قرص دریازدگی ، شرت مایو ، کرم ضد آفتاب اطمینان حاصل کنید ریویو کامل تر رو وقتی نقد های آخر کتاب رو بخونم مینویسم
6 ماه پیش
1.5بهخوان
شرح اتفاقاتی که برای استعمارگران در سرزمین های تحت سلطه می افتد.بسیار کسل کننده و کش دار
1 سال پیش
4بهخوان
از معدود داستان‌هایی است که درباره استعمار خوانده‌ام و تا اواخر داستان، دیده‌ام نویسنده چیزی برای رو کردن در چنته داشته است. امروزه تصویر استعمار فراوان در دسترس هست. حتی گزارش روند استعمارِ سرزمین‌ها و دسته‌بندی بومی‌ها به همکاران و هسته‌های مقاومت هم دیگر کهنه شده و همه می‌دانندش. آنچه «دل تاریکی» را متمایز می کند، ارتباط وجودی بومیان و استعمارگران است که در این کتاب به صورت واضح آمده و من جای دیگر با این قدرت ندیده بودم. دلیلش هم این است که نویسنده این‌جا توانسته از منظر الهیاتی نگاهی به استعمار داشته باشد، که منجر به الغای گزاره‌های مشهور زیادی درباره استعمار می‌شود. پس از آن صحنه حیرت‌انگیزِ مواجهه کشتی با حامیان کورتز است که نویسنده برگه‌های تازه‌اش را رو می‌کند و با لبخند به مخاطب نشان می‌دهد که چندان شناختی از استعمار ندارد. منظورم، شناختی از استعمار در واقعیتِ آن است نه «آن استعماری که استعمار دوست دارد شما در ذهنتان تصویر کنید.»
کتاب های دیگر جوزف کنرادمشاهده همه