کتاب|

عمومی|

داستان|

آمریکا

درباره‌ی کتاب داشتن و نداشتنانتشارات امیر کبیر منتشر کرد: رمان داشتن و نداشتن داستان ناخدایی به نام هری مورگان است که کشتی اش را اجاره میدهد.در یکی از همین اجاره دادن ها،مشتری اش به نام جانسون پس از آنکه وسایل ماهیگیری هری را نابود میکند مبلغ کرایه کشتی را نمیدهد و فرار میکند و در ادامه اتفاق های دیگری رخ میدهد. ارنست میلر همینگوی از نویسندگان برجسته ی معاصر ایالات متحده امریکا و برنده جایزه نوبل ادبیات است.وی از پایه گذاران یکی از تاثیرگذارترین انواع ادبی،موسوم به«وقایع نگاری ادبی»شناخته میشود.وی بیشتر عمرش سرگرم ماجرا جویی بود؛از زخمی شدن در ایتالیا بر اثر اصابت 200 تکه ترکش گلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهه های جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهای توریستی به حیات وحش آفریقا تا ماهیگیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا.سرانجام روزی تفنگش را برداشت و با شلیک به سرش به زندگی اش پایان داد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
4بهخوان
داشتن و نداشتن دو بخش داشت... یه پلیس امریکایی که دستش قطع شده و الان مجبوره برای معاش خانوادش تو دوران سیاه دهه 1930 با قایقش به قاچاق های مختلف در منطقه دریایی میان کوبا و فلوریدا بپردازه که بعدها هم آسیب بدی ازش می بینه و طرف دیگه ماجرا، ادمای متظاهر مرفهی اند که دغدغه هاشون به قدری نازل و درب و داغونه که نشون میده دغدغه های ادمهای سطح بالا نسبت به مشکلات ادمهای طبقات پایین تر چقدر مسخره تر و پیش پا افتاده تره... در کل، نثر خودمونی و ساده همینگوی در توصیف این داستان جذاب، شما رو بیشتر ترغیب میکنه که این داستان جذاب که در کوبا و فلوریدا اتفاق میفته رو دنبال کنید.
2 سال پیش
اگر با ترجمه‌های درخشان نجف دریابندری از دو رمان مشهور همینگوی، «وداع با اسلحه» و «پیرمرد و دریا»، کیف دنیا را برده‌اید، حتماً دلتان می‌خواهد کتاب‌های دیگری از همینگوی بخوانید. بازار کتاب پر است از ترجمه‌های نامرغوبی که از داستان‌های این نویسنده‌ی امریکایی منتشر شده، ولی شما که با ترجمه‌های دریابندری خاطره‌بازی کرده‌اید به‌حتم سراغ این ترجمه‌ها نمی‌روید! مجله‌ی شهر کتاب سه رمان «داشتن و نداشتن»، «آن سوی رودخانه، زیر درختان زیتون» و «خورشید هم‌چنان می‌دمد» را با ترجمه‌ی احمد کسایی‌پور (نشر هرمس) پیشنهاد می‌کند. ماه‌نامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی هشتم، سال ۱۳۹۵. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در سال‌های دشوار و پرآشوب دهه‌ی 1930، در پی بحران بزرگ اقتصادی امریکا، هری مورگان، پلیس سابق و ناخدای خشن امریکایی، تلاش می‌کند با مهارتش در دریانوردی خانواده‌اش را از خطر برهاند. بسیاری از طرفداران همینگوی عقیده دارند درخشان‌ترین و ناگوارترین و عمیق‌ترین توصیف‌های او در این رمان نوشته شده. ماه‌نامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی هشتم، سال ۱۳۹۵.
11 ماه پیش
3.5بهخوان
با هری مورگان در بهار و پاییز و زمستان در دریا پارو بزنید و در خاک آمریکا نوشیدنی بنوشید: «داشتن و نداشتن» از همینگوی، تجربه‌ی دلپذیری از خوانش یک رمان عاری از لفاظی و استعاره‌های پیچیده است. سلیس و روانی داستان به دریافت بهتر مخاطب در احساسات شخصیت‌های رمان کمک کرده است. هرچند تلاطم جریان گلف استریم را می‌توان استعاره‌ای از لحظه‌های دانست که آدمی باید به تصمیمی که گرفته است، عمل کند. هرچند دور و دشوار. رویداد‌های داستان «داشتن و نداشتن» بیشتر در بستر گفتگونویسی و تک‌گویی‌های فردی اتفاق می‌افتد. و این رویکرد، برخاسته از پختگی و تشخّصِ سبکی همنیگوی است که رفته رفته بستری مناسب را برای تولد «پیرمرد و دریا» فراهم می‌سازد. همچنین نویسنده، اطلاعات سرراستی راجع به شخصیت‌ها و جریان داستان به خواننده‌ی کتاب نمی‌دهد. بلکه در حین خوانش، نویسنده طوری با این مسئله برخود می‌کند که انگار خواننده دانای کل داستان است و از پیش در جریان گره‌های داستان قرار گرفته است. این در حالی است که درک و دریافت خواننده، در راستای گفتگو نویسی‌ هنرمندانه‌ی همینگوی و منظره پردازی‌های او در گستره پهناور رمان، به تدریج و با کشف گره‌های داستان، نمایان می شود. این موضوع سرگذشت هری مورگان را به پاره‌ای از معرفت و وجود خواننده بدل می‌کند تا مخاطب حقایق داستان را در خود جستجو کند. با این حال -با احترام به ارنستِ عزیز- بعضی از شخصیت پردازی‌ها به نسبت ضعیف‌تر از دیگر شخصیت‌های داستان است. مثلا در شناخت ریچارد گوردون، چه از نظر شخصیت‌پردازی و چه از نظری داستانی -که به نظر نقطه‌ی مقابل اخلاقی هری مورگان است- مخاطب دریافت کاملی از او نمی‌یابد. باری، نمی‌توان از هنرمندی همینگوی در دیالوگ‌نویسی گذشت. خاصه اینکه، اتفاق‌های شگفت داستان در گفتگو‌های بین هری مورگان با شخص مقابلش شکل می‌گیرد. خواه در پشت میزِ بار در کافه‌ی فِردی باشد یا روی قایق هری. از طرفی پس از هر موفقیت یا شکست‌ شخصیت‌ها در داستان، شاهد منظره‌پردازی‌هایی سینمایی هستیم؛ و هر بار که مورگان پا روی عرشه می‌گذارد، دورنمای هاوانا یا فلوریدا را به تماشا می‌نشینم تا همینگوی شگفتی گلف استریم و اتفاقات رمان را سینمایی‌تر برای ما ترسیم ‌کند. به نظر می‌رسد، شگفت انگیز‌ترین -و در عین حال تراژیک‌ترین- تصویر‌پردازی همینگوی در «داشتن و نداشتن» زمانی است که قایق توپدار گارد ساحلی، قایق هری را به دنبال خود یدک می‌کشد و به بندرگاه کی‌وست می‌برد تا خواننده متاثر از نقاط پایانی رمان، اوضاع و احوال دشوار زندگی مردم آمریکا را در دهه 30 ، به تماشا بنشید. ▪️ ترجمه‌ی روان و خیلی خوبی از انتشارات هرمس پیش رویم بود که نتیجه‌ی زحمت آقای احمد کسایی‌پور است. نکته‌ای که بیشتر توجه‌ام را جلب کرد، بخش‌هایی بود که -احتمالا به دلیل ممیزی - حذف‌شده، اما مترجم با گذاشتن علائمی، ما را از حذف آن جمله‌‌‌ها یا بند‌ها آگاه کرده‌ است. هرچند در روند داستان خللی ایجاد نکرده بود.
3 ماه پیش
1بهخوان
باید بگم هیچی از کتاب نفهمیدم‌ و فیلمشو دیدم که بفهمم قضیه چیه و اونم نفهمیدم. یه سری شخصیت و دیالوگ و اتفاقات در هم و برهم می‌افتاد که خیلی عجیب بود. بیشتر وایب فیلمای گانگستری قدیمی سیاه و سفید رو میداد که همه با تفنگ به هم شلیک میکنن و آدم بدین. در همین حد متوجه شدم 😂
کتاب های دیگر ارنست همینگویمشاهده همه