کتاب|

عمومی|

نمایشنامه|

جهان

درباره‌ی کتاب دست های آلوده طبقه اول یک خانه کوچک کنار جاده است. طرف راست در ورودی و یک پنجره است که رو دری آن بسته شده. آخر صحنه تلفن روی گنجه است. طرف چپ نزدیک ته صحنه یک در دیگر هست... .
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
4.5بهخوان
رمانی با ژانری متفاوت ،، میشه گفت خوب بود
1 ماه پیش
4بهخوان
سیاست آنقدر کثیف است که دستهای همه را آلوده میکند. نمایش نامه ای ۷پرده ای در قالب درام که جز پرده اول بقیه پرده ها مربوط به زندگی گذشته هوگو شخصیت اصلی نمایشنامه است. ای کاش جناب سارتر کلیه آثارش را به این خوبی می نوشت.فضاسازی .شخصیت پردازی ودیالوگها همه وهمه آنچنان بر جذابیت کار کمک کرده است که منِ خواننده را تا پایان با اشتیاق دنبال خود می کشاند.از ۵اثری که از سارتر خواندم ،دستهای آلوده یک سروگردن از همه بالاتر بود من تنها دلیلش را پرداخت درست به قصه وجنبه هنری کار می بینم برخلاف آثار دیگر که به دنبال بیان افکارفلسفی خودبود. دستهای آلوده (چه اسم برازنده ای)روایت کننده زندگی حزبی،سیاسی است که درآن اعضا فقط سربازانی بله قربان گو هستند وهردستوری را بدون هیچ عذر وبهانه ای می پذیرند حتی اگر برخلاف اصول اخلاقی وعواطف شخصی آنها باشد. شخصیت اصلی کتاب دست های آلوده شخصی به نام هوگو است. وی در ابتدا عضوی ساده است که کارهای کم اهمیت حزب را بر عهده دارد؛ اما می خواهد کار بزرگی را انجام دهد تا حزب او را به عنوان مهره ای فعال بشناسد و در انجام ماموریت های خطیر و مهم رویش حساب کند. انگیزه هوگو برای وارد شدن به حزب، تنفرش از زندگی بورژوایی گذشته اش است و دلیل عدم اعتماد اعضا حزب را زندگی بورژوایی غیر حزبی اش می داند. همه او را آدمی ناز پرورده و رنج ندیده و گرسنگی نکشیده می دانند و با این دید او را از خود جدا می بینند. سرانجام هوگو برای ترور یکی از افراد رده بالای حزب که باعث اختلاف درون حزبی شده است، انتخاب می شود.کل داستان از اینجا به بعدحول یک دستور مخفی سازمانی برای حذف یکی از اعضای بلند پایه حزب به نام هودرر پیش می‌رود. کسی که قصد جدی و قطعی برای مصالحه با دو گروه دیگر را دارد این تصمیم به کام سایرافراد حزب خوش نیامده است.فرصت برای عرض اندام هوگو مناسب است. و او با حمایت اولگا تنها دوست درون‌حزبی‌اش، خود را برای انجام این مهم پیشنهاد می‌دهد. چندی بعد هوگو به همراه همسرش ژسیکا به عنوان منشی در عمارت هودرر مشغول به فعالیت میشود. کتاب را از نشر نیلوفر به ترجمه زنده یاد جلال آل احمد خواندم که ترجمه ای روان وجذاب بود. درپایان به گمانم کتاب موضوعی ضد کمونیستی داشت،اما همیشه ازسارتر خوانده ایم وشنیده ایم که طرفدار استالین وکمونیسم بوده است.دلیل این تناقض را متوجه نشدم. بریده ای زیبا از کتاب: من نمی‌دانم جوانی چیست من از کودکی مستقیماً به سن مردی رسیدم.
3 ماه پیش
4بهخوان
من؟به تو احترام خواهم گذاشت ،پنهانت خواهم کرد ،غذایت خواهم داد ،در پناهگاهت خواهم ماند و وقتی همسایه ها رفتند و لومان دادند با وجود ژاندارم ها خودم را به گردنت خواهم انداخت و تو را در آغوش خواهم گرفت و فریاد خواهم زد : دوستت دارم
1 ماه پیش
2.5بهخوان
بالاخره بعد از صد سال تموم شد. فکر می‌کنم تا عمر دارم دیگه دلم با نمایشنامه صاف نشه. مگر اینکه یه چیز خیلی خوب بیاد اینو بشوره و ببره.
کتاب های دیگر ژان پل سارترمشاهده همه