دربارهی کتاب نزدیکیانتشارات چشمه منتشر کرد:یکی از ظریفترین و دردناکترین داستانهایی که میتوان از احساسات درونی یک مرد خواندامشب، غمگینترین شب زندگی من است، چون میخواهم بروم و قرار نیست برگردم....من به این زندگی برنمیگردم. نمیتوانم....اگر بروم، دیگر بازگشتی نیست، برای همین میترسم و نگرانم..پس امروز عصر میتواند آخرین غروب خانوادهی معصوم و کامل و ایدهآل ما باشد...حنیف قریشی، نویسندهی پاکستانیالاصلِ انگلیسی، راوی گذشتههای نه چندان دور و انسان دوپاره است. او در انگلستان به دنیا آمد، همان جا فلسفه خواند و به انگلیسی مینویسد، اما دوفرهنگی بودنش یکی از موتیفهای اصلی آثارش است، آثاری که بسیاریشان حالتی دارد شبیه خودزندگینامه و میتوان در آنها ردی از نویسنده یافت. رمان نزدیکی از ستایششدهترین آثار قریشی است و بینشان جایگاه ممتازی دارد.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
«این بدترین و بهترین کاری بود که در طول زندگیام انجام دادم. میدانستم که دیگر من را نمیبخشند اما چند نفر از دوستانمان را سراغ داری که بعد از این که از همسرانشان جدا شدند، احساس پشیمانی کردند و دوباره خواستند با هم باشند؟ چند نفر از آنها گفتند کاش میتوانستند دوباره برگردند؟... ازدواج لذت کمی دارد و صبر و تحمل زیاد میخواهد. مثل کاری که آدم از آن متنفر است. نه میتوانی ولش کنی، نه از آن لذت میبری. پدر و مادرم به هم وفادار بودند، اما به خودشان خیانت میکردند.»
اینها بخشی از جملات کتاب «نزدیکی» است که راوی آن تصمیم گرفته همین فردا صبح، زن و دو کودکش را بگذارد و برود. مردی ساکن لندن از نسل جوانانی که شکستن همه ساختارهای اجتماعی مساله روزشان به شمار میرفته، و حالا با وضع معیشتی مناسب و زندگی روبهراه، نشسته خیلی روراست با خودش و مخاطب، لحظات و اتفاقات و البته دلدرگیریها و فراز و نشیبهای پیش از رفتن را روایت میکند.
چیزی که باعث میشود خواندن این کتاب برای هر کس که ممکن است روزی همسرش به رفتن فکر کند، یا خودش به ترک همسرش فکر کند، یا حتی هیچ کدام فکرش را هم نکنند که ممکن است روزی یکیشان دیگری را تنها بگذارد، خواندنی و حتی بایسته شود.
داستان در فصلهایی کوتاه، درونکاوانه اما تصویری و خوشخوان روایت شده و خواننده را بارها با خود درگیر میکند، گویی که هر بار رازی را برای نخستین بار درباره خود، کشف که نه، پذیرفتنی کند. راوی که بر سر یک دوراهی بزرگ یا یک بزنگاه داستانی است، آنقدر ابعاد مختلف این جدایی، یا دقیقتر، رها کردن خانواده را زیرورو میکند، به کاوش در گذشتهی روابطش با زن و فرزند و دوستانش و حتی معاشقههای دیگرش میپردازد، و صادقانه درباره چالشهای اخلاقی درونیاش بحث میکند که به یاد خواننده میآورد او نیز همواره در زندگی متاهلی کنونی (یا بعد از این) بر سر همین بزنگاه و دوراهی است. البته که تصمیم نهایی را هر کس باید خود بگیرد و کتاب با پایانبندی به موقعش مسئولیت تام و تمام تصمیم نهایی را بر دوش خواننده میگذارد، اما آنکه این کتاب را خوانده، حتماً دانستهها و آگاهی بیشتری برای تصمیمگیری در اختیار دارد.
داستان «نزدیکی» را حنیف قریشی نویسنده بریتانیایی دانشآموخته فلسفه دانشگاه لندن نوشته که برنده جوایز ادبی مختلفی بوده و از آثارش ازجمله از همین کتاب فیلمهایی هم ساخته شده که جوایز سینمایی معتبری را از آن خود کرده است.