کتاب|

عمومی|

داستان|

آمریکا

درباره‌ی کتاب ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کرده اندانتشارات شمشاد منتشر کرد:... اما درد باعث نوشتن نمی شود،بلک نویسنده مسبب آن است...
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 ماه پیش
3بهخوان
اولین بار بود که از بوکوفسکی کتاب میخوندم در واقع این کتاب روزمرگی خودش بود اما نباید به عنوان اولین کتاب از این نویسنده انتخابش میکردم اما با خوندش احساس کردم که با بوکوفسکی دارم زندگی میکنم بوکوفسکی ادم عجیبی بود تو این کتاب اما عجیب بودن از نظر هرکی معنی متفاوتی داره ،تو کتاب نویسنده خیلی خودمونی بود و بی رو در بایستی هر چه میخواست رو میگفت.واقعا فهمیدم ادمای معروفی مث بوکوسفکی که شاهکار خلق کردن، مغزشون شلوغ بوده پر از تفکر پر از ایده بنظرم خیلی فک میکردن به ساده ترین چیز ها مثل کوتاه کردن ناخن کتاب عجیبی بود ماجراهاش بهم نامربوط بود اما خب خاطرات بود دیگه و زندگی همینجوریه اما بنظرم بوکفسکی کمی خودشیفتس و خودخواه و در اخر سخت میشد این نویسنده رو درک کرد اما غیر ممکن نبود و بیشتر عقایدش و نظر هاش از نظر من نادرست و ناعادلانه بودن
8 ماه پیش
4.5بهخوان
دفتر خاطرات چارلز بوکوفسکی. اگه پایه صحبت های چارلز بوکوفسکی بنشینیم به نظرتون بهمون چی میگه؟ احتمالا میگه که گورتون رو گم کنین و بزارین از تنهاییم لذت ببرم اما در این مجموعه از تک نگاری های این مرد پای صحبتاش راجب موسیقی ، اسب ها ، مردم و نویسنده ها می نشینیم. برای من که مدت ها در پی کشف این شخصیت مرموز بودم هرگز مصاحبه یا صحبت های دیگران راجبش کافی نبود پس چه چیزی بهتر از مدتی زندگی کردن با بوکوفسکی و خوندن تک نگاری هایی که بیشتر به خاطره نویسی شبیه میمونه ؟ آن هم در حالی که با پخته ترین ورژن این شاعر و نویسنده که به هفتاد و دو سالگی نزدیک شده و در حال نوشتن کتاب عامه پسند هست طرف هستیم. متاسفانه چون ترجمه دیگه یا نسخه زبان اصلی این کتاب در دسترسم نبود نمی تونم بگم آیا با ترجمه ضعیفی رو برو هستیم یا بخاطر مست بودن نویسنده موقع نوشتن با بعضی بند های نامفهوم روبرو بودم ، اما در نگاه کلی ترجمه می تونست خیلی بهتر باشه و در رسوندن مفهوم موفق تر عمل کنه. در آخر این کتاب رو به چه کسانی معرفی می کنم؟ کسایی که به شناخت چارلز بوکوفسکی علاقمند هستن و سابقه خوندن حداقل دو اثر از اون رو دارن
2 سال پیش
4بهخوان
تا اونجایی که یادم میاد،این اولین کتابیه که از بوکوفسکی میخونم.خیلی دوسش داشتم.شخصیت واقعی و لحن خودمونی نویسنده رو دوست دارم.اعتقادم بر اینه که نباید کتابهای بوکوفسکی رو با ترجمه های منتشر شده ی قانونی خوند چون کتاب،ابتر میشه..اون حق مطلبی که باید،ادا نمیشه ولی خب...کتاب خوبی بود...تونستم شخصیت بوکوفسکی و تاملات درونیش رو بشناسم.
کتاب های دیگر چارلز بوکفسکیمشاهده همه