«برچسبها به حریم آدمها تجاوز میکنن. تو نمیتونی یه برچسب رو درمان کنی. تو باید یه آدم رو، ورای برچسبها درمان کنی.»
اگه روانشناسید و به رمان علاقه دارید یا کتابخونید و به روانشناسی علاقه دارید توصیهش میکنم.
توی روابط زناشویی هم تا حد اندکی ممکنه کمکتون کنه.
اگر هم موقعیتی که دارید در تعامل و گفتگوی با آدماست، شاید پیشنهاد خوبی باشه.
در کل خیلی زیادهگو بود. من نسخه صوتی و چاپی رو همزمان با هم پیش میرفتم و قطعا نسخه صوتی، روانتر و دوستداشتنیتره.
شخصیتپردازیهای خوب و درهمتنیدگی غیرقابل باور شخصیتهای داستان.
کل حرف رمان هم فضیلت صداقت و راستگوییه. علم بدون معنا باید کلی تلاش کنه تا یهجوری خودشو به حقیقت و اخلاق نزدیک کنه واقعا.
و البته خیلی زشت و زننده است که در چاپ نهم کتاب، ایرادهای ویرایشی موج میزنه!
1 سال پیش
3بهخوان
من این کتاب را آنقدر که باید و به اندازه بقیه کتاب هایی که از یالوم خوانده ام دوست نداشتم. هرچند گمان کنم این روش درستی برای شروع یک متن درباره یک کتاب نباشد!
در این کتاب یالوم سعی کرده بر نقش شفابخش صداقت و اصیل بودن در ارتباط درمانی تمرکز کند. شخصیت هایی که با هم مرتبطند، هر یک داستان هایی متفاوت و موازی دارند که البته در پس چالش ها و دغدغه هایشان موضوعات مشترکی وجود دارد. قلم یالوم در این داستان هم روان و گیرا است، و دوراهی های اخلاقی و احساسی که شخصیت ها با آن دست و پنجه نرم می کنند، جذاب است. با این حال، اگر به دنبال عمق و پیچیدگی های فلسفی، یا ظرافت هایی از جنس درون کاوی های انسانی و ارتباطی می گردید، احتمالا این کتاب شما را زیاد قانع نخواهد کرد. چیزی که مثلا در وقتی نیچه گریست، درمان شوپنهاور یا حتی مامان و معنی زندگی یالوم می توان آن را احساس کرد.
2 سال پیش
4بهخوان
اولین کتابی که از اروین یالوم خوندم و البته که تجربه خوبی بود . داستان کتاب دربارهی روابط روانپزشکان و بیمارانشان است، شخصیت های متعددی دارد که زندگی آنها بهم پیوند میخورد(که البته این قسمتش یکم غیر منطقی بود) شخصیت اصلی کتاب ارنست لش روانپزشکی متعهد و کاربلد است که به خود جرات داده و روش جدیدی در روانکاوی برای درمان بیماری به نام کارولین شروع میکند که اسلس این روش افشاگری صادقانه است در صورتیکه کارولین برای انتقامجویی از او مراجعه کرده و ا او صادق نیست در کل از اواسط کتاب پیگیری اتفاقاتی که برای هر کدام از شخصیت ها می افتد برای من جذاب بود
1 ماه پیش
4بهخوان
ظاهری:
من نسخه انتشارات صبح صادق رو خوندم و کتاب نسبتا کمی سنگین بود اما عطفش خوب بود و به راحتی میشد بدون ترس از پاره شدن کتاب رو باز کرد.
محتوا:
کتاب در خصوص یک روانشانس، چندتا از مریضها و همکاراشه که همه باهم در ارتباطن.
قسمتهایی از کتاب که توی انجمن روانشناسی میگذره حوصله سربره.
از صفحه 400 هی منتظر بودم شروع کنه که به باز کردن گرههای داستان ولی این اتفاق حتی تا آخر کتاب هم نیوفتاد و یه جورایی پایان باز تموم شد. این خیلی حس خوبی به من نمیداد و انگار که کتاب نصفه است.
رفتارهای شخصیتهای کتاب در موقعیتهای کاری و حرفهایشون برام جالب بود. شخصیت کرول رو دوست دارم ازین که انقدر با حسهاش پیش میره و چیزی براش مهم نیست خوشم میاد و کل روند تغییرش در طول کتاب جالبه.
از ایرانیزه کردن اصطلاحات تو ترجمه اصلا خوشم نمیاد که توی این کتاب داشت مثل : نوش دارو پس از مرگ سهراب.
توی این نسخه غلط املایی زیاد داشت.
اما در کل کتاب سرگرم کنندهایه اگه حوصله خوندن کتاب بالای 500 صفحه رو دارید.