کتاب|

عمومی|

نمایشنامه

درباره‌ی کتاب پرتره مرد ریخته (نمایشنامه)... تو زندان اتاقی بود برای کسایی که به هر دلیل می مردن... به من اجازه داده بودن وقتی مرده ای توی اتاق نبود برم و برای خودم بنویسم و ترجمه کنم. حتی میزانسن چند تا پیس رو کشیدم و به لوریک دادم. «هنر تئاتر» اونجا تموم شد، توی اتاقی که کف و دیواراش با بوی زندانی های مرده آمیخته بود. گاهی تو اون اتاق از خودم می پرسیدم «اینجا چی کار می کنم؟» جای من رو سنه، پیش تروپم، پیش آکتورام. چند وقته من نگاه تماشاکنا رو ندیدم، خیره شدن اونا به سن، خنده ها و گریه هاشون... این چیزا رو هیچ وقت تو جمع رفقا به زبون نمی آوردم... من که کاری نکرده بودم. حتی روحم خبر نداشت. نه از گلوله ای که شلیک شد، نه از کسی که شلیک کرد... عبدالحسین نوشین
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر آراز بارسقیانمشاهده همه