دربارهی کتاب شاه می میردانتشارات بیدگل منتشر کرد: شاه: دستهامان هم درد میکنند. یعنی داره شروع میشه؟ نه. اگه همیشگی نبود پس چرا ما به دنیا آمدیم؟ لعنت به والدینمان. چه مسخره، چه مضحک! پنج دقیق پیش به دنیا آمدیم، سه دقیقه پیش ازدواج کردیم.مارگریت: دویست هشتاد و سه سال میشه.شاه: دو دقیقه و نیم پیش بود به تخت سلطنت نشستیم.مارگریت: دویست و هفتاد و هفت سال و سه ماه میشه.شاه: فرصت نکردیم بگیم اوف! فرصت نکردیم بفهمیم زندگی یعنی چی.مارگریت: (به دکتر) برای این کار هیچ سعی نکردند.ماری: مثل یه پیادهروی خیلی کوتاه بود تو یه خیابون پُردار و درخت، مثل قولی که عمل نشه، لبخندی که نشکفته پژمرده بشه.مارگریت: (به دکتر، در ادامه) با اینکه بزرگترین دانشمندها دم دستشون بود، فقها، آدمهای دنیا دیده، اون همه کتاب که لاش رو باز نکردند.شاه: وقت نداشتیم.مارگریت: تو که میگفتی تمام وقتهای عالم مال توست.شاه: وقت نداشتیم، وقت نداشتیم، وقت نداشتیم.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
نقد خیلی جامع به سبک ابزورد بر حکومت ها ، یونسکو رو واقعا باید یکی از بهترین ابزورد نویس های تاریخ دونست.
1 سال پیش
4بهخوان
یونسکو در یکی از گفتگوهاش گفته: «ولی اگه در واقع میخواستم خودم را از شر چیزی خلاص کنم، خلاصی از دلهرهام بود. این کار را در یکی از نمایشنامههایم انجام دادهام. با روشی بسیار حساب شده و بسیار فکر شده. منظورم نمایشنامهی شاه میمیرد است. شاه میمیرد را نوشتهام تا راه یادگیری مردن را نشان بدهم.»
در تمام آثار یونسکو این تمهای اساسی که حاصل تجربیات زندگی اوست نمود پیدا میکنند.
تم دلهرهی کشف زمان، دلهرهی مرگ، رویا، آشیانه، آزادی، انقیاد، رنگ، تناقض شغل و انسان، تناقض فرد و نظام اجتماعی، تناقض بین سبکی آسمان و نور با خفقان و لجن سنگین و حسرت بهشت از دست رفته.
این نمایشنامه، یکی از مهمترین نمایشنامههای یونسکو هست. در واقع نمایشنامهایست که تم اصلیش مرگ هست.